اختلال وسواس فکری-عملی (Obsessive-Compulsive Disorder یا OCD) یک اختلال روانی است که میتواند افراد را در هر سنی تحت تأثیر قرار دهد و به جنبههای مختلف زندگی آنها آسیب بزند. این اختلال بهویژه با وجود افکار وسواسی و رفتارهای اجباری مشخص میشود.
OCD میتواند تأثیرات منفی زیادی بر کیفیت زندگی فرد داشته باشد و باعث مشکلاتی در روابط اجتماعی، تحصیلی و شغلی شود.
درمانهای مؤثر برای OCD شامل درمانهای شناختی-رفتاری (CBT) و دارودرمانی هستند.
برای دریافت درمان مناسب و مؤثر مراجعه به روانشناس یا روانپزشک متخصص ضروری است. تشخیص زودهنگام و درمان مناسب میتواند به افراد مبتلا به OCD کمک کند تا کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند
اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) چیست؟
اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) یک اختلال روانی است که با وجود افکار، تصاویر یا تمایلات تکراری و مداوم (وسواسها) و رفتارهای تکراری یا روتین (اجبارها) مشخص میشود. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است به طور مکرر با افکار مزاحم و ناخواستهای مواجه شوند که باعث اضطراب و ناراحتی آنها میشود.
وسواس های رایج در OCD
وسواسهای رایج شامل موارد زیر است:
- ترس از آلودگی یا میکروبها: بسیاری از افراد مبتلا به OCD از تماس با سطوح آلوده یا افراد بیمار هراس دارند.
- نگرانی از فراموشی یا از دست دادن اشیاء: این افراد ممکن است مدام نگران باشند که چیزی را فراموش کرده یا جا گذاشتهاند.
- ترس از دست دادن کنترل بر رفتار: این نوع وسواس ممکن است شامل افکار در مورد آسیب رساندن به خود یا دیگران باشد.
- افکار تابو: شامل تصورات ممنوعه در زمینههای جنسی، مذهبی یا خشونت.
- نیاز به نظم و تقارن: برخی افراد ممکن است تمایل شدیدی به مرتب کردن اشیاء به شیوهای خاص داشته باشند.
اجبار های رایج در OCD
اجبارها رفتارهای تکراری هستند که فرد برای کاهش اضطراب ناشی از وسواسها انجام میدهد. اجبارهای شایع شامل:
- شستن مکرر دستها: این عمل میتواند به شدت تکرار شود تا احساس تمیزی و امنیت حاصل شود.
- چیدمان و سازماندهی اشیاء: بسیاری از افراد نیاز دارند تا اقلام را به روشی خاص مرتب کنند.
- چک کردن مکرر: مانند بررسی قفل بودن درها یا خاموش بودن وسایل برقی.
- شمارش اجباری: برخی افراد ممکن است نیاز به شمارش اشیاء یا انجام کارها به تعداد معین داشته باشند.
- تکرار دعا یا کلمات خاص: این عمل ممکن است به عنوان راهی برای کاهش اضطراب یا جلوگیری از وقوع یک حادثه ناخوشایند انجام شود.
علت های اختلال وسواس فکری-عملی (OCD)
اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) یک اختلال پیچیده و چندعاملی است و علت دقیق آن هنوز به طور کامل مشخص نشده است. با این حال، تحقیقات علمی نشان میدهند که چندین عامل میتوانند در بروز و تشدید این اختلال نقش داشته باشند. مهمترین این عوامل عبارتند از:
- عوامل ژنتیکی: شواهد نشان میدهند که وراثت میتواند در بروز OCD نقش داشته باشد. افرادی که در خانوادههای دارای سابقه این اختلال هستند، احتمال بیشتری برای توسعه آن دارند.
- تغییرات مغزی: مطالعات نشان دادهاند که تغییرات در ساختار و عملکرد مغز، به ویژه در نواحی مرتبط با کنترل رفتار و پردازش اضطراب، ممکن است با OCD مرتبط باشد. اختلالات در انتقالدهندههای عصبی مانند سروتونین نیز به عنوان یک عامل بالقوه در نظر گرفته میشوند.
- تجربه رویدادهای استرسزا و تروما: تجارب سخت و استرسزا و تروما، به ویژه در دوران کودکی، میتوانند به بروز علائم OCD منجر شوند. این رویدادها ممکن است شامل آسیبهای عاطفی، جسمی یا حوادث ناگوار باشند.
- باورهای غلط و تفکر نادرست: افراد مبتلا به OCD ممکن است دارای باورهای غیرمنطقی درباره مسئولیتپذیری، خطر و آسیب باشند. این تفکرات میتوانند موجب ایجاد وسواسها و اجبارهای رفتاری شوند.
- سندرم پانداز: سندرم پانداز نوعی اختلال عصبی خودایمنی است که در کودکان و نوجوانان مشاهده میشود و بهطور خاص با عفونتهای باکتری استرپتوکوک مرتبط است. در برخی موارد، عفونت استرپتوکوکی میتواند منجر به ظهور ناگهانی علائم وسواس فکری-عملی (OCD) گردد.
سندرم پانداز معمولاً در سنین ۸ تا ۱۲ سالگی آغاز میشود و علائم وسواس فکری-عملی به تدریج تشدید میشوند. با این حال، سندرم پانداز ممکن است در کودکان بین ۴ تا ۱۴ سالگی نیز بروز کند، که در این صورت، علائم بهطور ناگهانی و شدیدتر ظاهر میشوند.
مکانیسم دقیق این اختلال هنوز بهطور کامل شناخته نشده است، اما فرض بر این است که پس از عفونت باکتریایی، سیستم ایمنی بدن به سلولهای عصبی حمله کرده و منجر به بروز علائم عصبی میشود.
شیوع اختلال وسواس فکری-عملی (OCD)
شیوع این اختلال در جمعیت عمومی بهطور تقریبی بین ۲ تا ۳ درصد برآورد میشود که نشاندهندهی گستردگی آن در جامعه است. بر اساس آمار حدود ۱۰ درصد از مراجعین به مراکز روانپزشکی سرپایی مبتلا به OCD هستند.
این اختلال بهعنوان یکی از شایعترین اختلالات روانی بعد از فوبیاها، اختلالات وابسته به مواد و اختلالات افسردگی شناخته میشود و در رده چهارم از شایعترین تشخیصهای روانپزشکی قرار دارد.
تحقیقات نشان میدهد که شیوع OCD در زنان بیشتر از مردان است هرچند که این اختلال در هر دو جنس مشاهده میشود.
راهکارهای مقابله و درمان وسواس فکری
وسواس فکری یکی از چالشهای روانی است که بسیاری از افراد با آن مواجه میشوند. برای مقابله با این نوع وسواس لازم نیست به طور مداوم سعی کنید آن را کنترل کنید. در واقع هر چه بیشتر تلاش کنید تا افکار وسواسگونه را مهار کنید ممکن است بیشتر در دام آن گرفتار شوید؛ مانند غرق شدن در باتلاقی که هر چه بیشتر دست و پا بزنید، عمق آن بیشتر میشود.
یکی از روشهای مؤثر در درمان وسواس فکری رها کردن تلاش برای کنترل این افکار است. به جای اینکه تمام انرژی و تمرکز خود را صرف مدیریت وسواس فکری کنید بهتر است به پذیرش این افکار و احساسات بپردازید. تحقیقات نشان دادهاند که افرادی که سعی در کنترل وسواسهای خود دارند، بیشتر در دام آن گرفتار میشوند.
این تمایل به کنترل ممکن است ناشی از یادگیریهای اجتماعی و فرهنگی باشد. ما آموختهایم که بسیاری از جنبههای زندگی را کنترل کنیم از جمله دما یا شرایط محیطی. این الگوها به طور ناخودآگاه به تلاش برای کنترل افکار نیز منتقل میشوند. بنابراین برای مقابله با وسواس فکری گام اول این است که به جای تلاش برای کنترل به پذیرش و مشاهده افکار خود بپردازید و اجازه دهید که به آرامی از بین بروند.
به یاد داشته باشید که درمان وسواس فکری یک فرآیند زمانبر است و نیازمند صبر و تمرین مداوم است. مشاوره با یک متخصص روانشناسی نیز میتواند در این مسیر بسیار کمککننده باشد.
تفاوت بین GAD و OCD
اختلال اضطراب عمومی (GAD) و اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) دو نوع اختلال روانی هستند که در گذشته این دو اختلال به عنوان یک پدیده مشابه در نظر گرفته میشدند و از منظرهای مشترک بررسی میشدند. با این حال، تحقیقات اخیر نشان دادهاند که مکانیسمهای مغزی و علل زیستی مرتبط با هر یک از این اختلالات متفاوت است.
در کتابهای مرجع روانپزشکی، به ویژه در نسخههای قدیمیتر GAD و OCD به عنوان اختلالاتی با ویژگیهای مشابه معرفی میشدند. هر دو اختلال میتوانند منجر به ایجاد احساسات منفی و بازداری در فرد شوند اما در سال ۲۰۱۳ با انتشار نسخه جدید راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)، این دو اختلال بهطور رسمی از یکدیگر تفکیک شدند. در این نسخه، GAD به عنوان یک اختلال اضطرابی شناخته شد و OCD به عنوان یک دستهبندی جداگانه تعریف گردید.
این تفکیک به ما کمک میکند تا درمانهای مناسبتری برای هر یک از این اختلالات ارائه دهیم و درک بهتری از علل و نشانههای مرتبط با هر کدام پیدا کنیم. به طور کلی شناخت دقیقتر این اختلالات و تفاوتهای آنها میتواند به بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا کمک کند و راهکارهای درمانی مؤثرتری را فراهم آورد.
برای تحلیل و تشخیص رفتارهای فردی، ضروری است که به مولفههای رفتاری آنها توجه شود. در این راستا، افرادی که به اختلال اضطراب عمومی (GAD) مبتلا هستند معمولاً خود را در معرض افکار و فعالیتهای اضطرابی قرار میدهند. این افراد همزمان در یک زمان خاص نمی توانند از رفتارهای وسواسی-عملی (OCD) برای مدیریت افکار اضطرابی خود بهرهبرداری کنند.
افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) به طور مکرر از افکار تکراری استفاده میکنند تا از رنج و عذاب ناشی از اضطراب خود بکاهند. آنها با انجام رفتارهای خاص سعی در فرار از عواملی دارند که موجب ایجاد اضطراب در آنها شده است. این رفتارهای تکراری به نوعی به آنها کمک میکند تا احساس کنترل بیشتری بر وضعیت خود داشته باشند و به کاهش اضطرابهایشان بپردازند.
افراد مبتلا به GAD معمولاً به طور مداوم درگیر نگرانیهای شدید و غیرقابل کنترل درباره مسائل مختلف زندگی، از جمله مسائل مالی، روابط شخصی و سلامتی هستند. این نگرانیها میتوانند حتی در مورد جزئیات کوچک نیز تشدید شوند و فرد را از انجام فعالیتهای روزمره بازدارند. در واقع افراد مبتلا به GAD تمایل دارند که به طور مداوم به سناریوهای منفی فکر کنند و این تفکر فاجعهساز میتواند منجر به اضطراب پایدار و غیرقابل کنترل شود. اگراین نوع اضطراب مستمر باشد به عنوان اضطراب پاتولوژیک شناخته میشود و میتواند تأثیرات منفی زیادی بر کیفیت زندگی فرد داشته باشد.
از سوی دیگر، افراد مبتلا به OCD معمولاً افکارشان ماورایی است.ایمان به خرافات میتواند به عنوان یکی از انواع وسواسهای فکری و عملی در نظر گرفته شود. در برخی موارد، فرد ممکن است باور داشته باشد که عدم انجام رفتارهای خاصی میتواند منجر به وقوع حوادثی نامربوط و خطرناک شود. به عنوان مثال، فردی ممکن است فکر کند که اگر در ساعت ۱۱ شب به تلفن خود نگاه نکند، اتفاق ناگواری برای یکی از عزیزانش خواهد افتاد.
همپوشانی بین اختلال OCD وGAD
لازم به ذکر است که برخی از اختلالات دیگر مانند افسردگی ممکن است با GAD همپوشانی داشته باشند. افرادی که بین GAD و OCD در نوسان هستند، ممکن است در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی قرار بگیرند.
درمان این دو اختلال معمولاً شامل رویکردهای دارویی و رواندرمانی است. تلاشهای اخیر برای ایجاد تمایز در درمان دارویی این دو اختلال به ویژه از سال ۲۰۱۶ در ایالات متحده، هنوز به نتایج قطعی نرسیده است.
علاوه بر درمان دارویی، درمان شناختی-رفتاری (CBT) به عنوان یکی از موثرترین روشهای درمانی برای هر دو اختلال شناخته شده است.