رویکرد انسان گرایانه

روانشناسان انسان گرا بر این اعتقادند که رفتارگرایان به صورت افراطی به تجزیه و تحلیل و بررسی علمی اعمال افراد به عنوان ارگانیسم (به نادیده گرفتن جنبه های اساسی افراد به عنوان افراد احساسی و متفکر) توجه دارند و تلاش بسیاری در تحقیق های آزمایشگاهی صرف می شود و رفتار انسان را به عناصر آن تقلیل می دهد.

اومانیست ها با روانکاوی نیز درباره ی تاکید بر جبرگرایی و تجربیات اولیه فرد هم نظر نیستند و بر روی خودشکوفایی، احترام، محبت و… تاکید می کنند.

مفهوم خود یک اصل اساسی برای اکثر روانشناسان انسان گرا است. در نظریه ساخت شخصی جورج کلی و نظریه خود محوری کارل راجرز، گفته می شود که افراد جهان را بر اساس تجربیات خود درک می کنند.

روانشناسی انسان گرا تا پس از دوران رفتارگرایی رادیکال به طور کامل ظهور نکرده بود. با این حال، می‌توان ریشه آن را در فلسفه‌های ادموند هوسرل و مارتین هایدگر جستجو کرد.

تاریخچه روان شناسی انسان گرایی

روان‌شناسی انسان‌گرا، بین سال های 1960 تا 1980 به فعالیت پرداخت و آبراهام مزلو آن را در غالب روان‌شناسی مثبت ارائه کرد .این دیدگاه انسان را به عنوان موضوعی غیرقابل تقلیل به اجزاء، نیازمند به ارتباط، معنا و خلاقیت بیان کرد. نظریه‌پردازان اصلی نظریه‌های انسان‌گرایانه شامل آبراهام مزلو، کارل راجرز و رولومی ‌می باشند که فرض می‌کردند رفتارگرایی و روانکاوی در توضیح ماهیت انسان ناکافی هستند. قبل از این محققان، آلپورت، موری و مورفی به جنبش تقلیل گرایانه از جمله موش آزمایشگاهی سفید به عنوان روشی برای مقایسه رفتار انسان اعتراض کرده بودند. زنان تأثیرگذار در توسعه این شاخه از روانشناسی عبارتند از فریدن و کریسول.

مبانی رویکرد انسان گرایی

رویکرد انسان گرایانه به جای تمرکز بر مشکلات یا علائم فردی، درباره اراده آزاد، کشف خود و دستیابی به پتانسیل کامل شما به عنوان یک انسان است. این رویکرد به شما به عنوان فردی منحصر به فرد نگاه می کند و بر رابطه شما با دنیای اطرافتان تمرکز می کند.

مبانی رویکرد انسان گرایی

رویکرد انسان گرایی شامل چه مواردی می شود؟

رویکرد انسان‌گرا یک اصطلاح کلی است که انواع مختلفی از درمان را شامل می‌شود، از جمله درمان فرد محور، گشتالت، درمان وجودی، درمان متمرکز بر راه‌حل و تحلیل تعاملی.

درمان وجودی: درمان وجودی قائل به این موضوع است انسان ها در زندگی خود دارای اراده آزاد بوده و مسئولیت انتخاب های خود را به دوش می کشند.

گشتالت درمانی: گشتالت درمانی با فنون خاصی متمرکز بر اکنون و اینجا به درمان اضطراب، افسردگی و افکار منفی فرد می پردازد.

درمان متمرکز بر راه حل: درمان متمرکز بر راه حل بر تجارب گذشته فرد تمرکز نداشته و بر روی اکنون و اهداف فعلی و آینده فرد تمرکز می کند.

درمان فرد محور: درمان فرد محور بر این مبناست که هر فرد توانایی تغییر و بهبود شرایط موجود خود را دارد و هر فرد پتانسیل و ظرفیت مدیریت معظلات خود را دارا است .

رویکرد انسان گرایانه چگونه عمل می نماید؟

در رویکرد انسان گرایانه درمان توسط مراجع هدایت می شود، بنابراین درمانگر روی مسائلی که شما می خواهید بررسی کنید تمرکز می کند. درمانگران به شما کمک می کنند تا در مورد احساسات خود فکر کنید و مسئولیت افکار و اعمال خود را بپذیرید. درمان شما بسته به نیاز شما ممکن است کوتاه مدت یا بلند مدت باشد.

درمان انسان‌گرا با ایجاد یک فضای اکتشافی امن، پذیرنده، بدون قضاوت و خود هدایت‌گر به شما کمک می کند تا پاسخ های خود را بیابید، پتانسیل های خود را بازشناسی کنید و الگوهای رفتاری قدیمی غیر مفید را بشکنید.
رویدادهای دردناک و دشوار زندگی می تواند خودباوری و ارزش فرد را مختل کند. رویکرد انسان‌گرایانه بر روی حذف آرام این اختلالات کار می‌کند که اجازه رشد عاطفی و روانی سازنده و سالم را می‌دهد.

رویکرد انسان گرایانه بر این مفهوم کار می کند که طبیعت انسان ذاتاً خوب است و هر کس این پتانسیل را دارد که پاسخ خود را برای مشکلات خود بیابد.

رابطه بین شما و درمانگرتان حیاتی است، بنابراین سعی کنید کاملاً شفاف باشید، احساسات خود را کشف کنید و آشکارا صحبت کنید. درمانگر شما را همانطور که هستید می‌پذیرد.

این موضوعات به شما کمک می‌کنند تا توانایی تغییر، ایجاد نقاط قوت و ارزش‌های منحصربه‌فرد را یافته و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنید، بنابراین می‌توانید راه‌حل‌های مناسبی را کشف کنید.با بدست آوردن این توانایی ها پتانسیل شما برای مدیریت موقعیت های چالش برانگیز بیشتر خواهد شد.

درمانگر شما را ترغیب می‌کند تا چگونگی پاسخ دادن به سؤالات و موقعیت‌های خاص را برای خودآگاهی بیشتر بررسی کنید.

ارزش داشتن به عنوان یک شخص و تایید احساسات شما به شیوه ای بدون قضاوت می تواند روند رهایی، التیام نبرد درونی و فرسودگی را آغاز کند.

آشنایی با روانشناسی انسان گرایانه

کارل راجرز

کارل راجرز مفهوم درمان مراجع محور را توسعه داد که بیش از 40 سال است که به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است. این نوع درمان از طریق پذیرش و گوش دادن همدلانه توسط درمانگر، بیمار را به سوی خودشکوفایی تشویق می کند. این دیدگاه بیان می‌کند که اگر شخص با ارگانیسم‌اش همسو باشد، کاملاً رشد یافته است. به عبارت دیگر، یک فرد کاملاً کارآمد، شخصی است که خودشکوفایی داشته باشد. این مفهوم مهم است، زیرا نیاز به درمان را به عنوان یک تجربه کامل نشان می دهد. مشارکت راجرز به اثربخشی درمان فردمحور از طریق تسهیل مراجعان برای رسیدن به خودشکوفایی و زندگی کاملاً کاربردی کمک کرد. راجرز در انجام این کار بر حضور، همخوانی و پذیرش توسط درمانگر تمرکز کرد.

آبراهام مزلو

آبراهام مزلو سلسله مراتبی از نیازها را مطرح نمود : نیازهای فیزیولوژیکی، ایمنی، تعلق و عشق، عزت، و خودشکوفایی. تنها زمانی که نیازهای اولیه برآورده شوند، فرد می تواند به سطوح بالاتر در سلسله مراتب پیشرفت کند. افرادی که به خودشکوفایی می رسند، پتانسیل و ظرفیت وجودی خود را به صورت کامل درک خواهند کرد.

رولومی

روانشناسی وجودی رولومی الهام گرفته از روانشناسی انسان گرا است.
روانشناسان انسان گرا بسیاری از نظریات رفتارگرایانه را رد کردند. آنها بر اهمیت اراده آزاد و احساسات و افکار منحصر به فرد افراد تمرکز کردند. روانشناسی اگزیستانسیال که توسط رولومی توسعه یافت، برخی از ایده های اومانیسم، مانند این باور که انسان ها افراد منحصر به فردی هستند را مورد تاکید قرار داد و آنها را با ایده های فلسفی وجود ترکیب نمود.

درمان انسان گرایانه مناسب کدام طیف از اختلالات روانی است؟

از آنجایی که درمان انسان گرایانه در مورد خودکاوی است، می تواند به طیف وسیعی از مسائل از جمله اضطراب، افسردگی، اعتیاد، اختلال وسواس فکری عملی (OCD) و مشکلات رابطه و… کمک کند.

Leave a Comment