عشق از دیدگاه استنبرگ

عشق یکی از پیچیده‌ترین و چندبعدی‌ترین پدیده‌های انسانی است که در طول تاریخ مورد توجه روان‌شناسان و پژوهشگران قرار گرفته است. نظرات مختلفی در خصوص عشق وجود دارد و هر روان‌شناس بر اساس زمینه تخصصی خود، تعاریف و نظریات متفاوتی ارائه می‌دهد. در این مقاله، به بررسی نظریه هفت‌گانه عشق از دیدگاه رابرت استنبرگ خواهیم پرداخت.

استنبرگ با معرفی مدل سه‌بعدی عشق، به تحلیل ابعاد مختلف این احساس پرداخته است. او عشق را به سه عنصر اصلی تقسیم می‌کند:

  1. intimacy (صمیمیت)
  2. passion (شور و اشتیاق)
  3. commitment (تعهد)

بر اساس ترکیب این سه عنصر، استنبرگ هفت نوع عشق را شناسایی کرده است. استنبرگ معتقد است که از میان این هفت نوع عشق، تنها “عشق کامل” می‌تواند به عنوان یک رابطه پایدار و ماندگار شناخته شود. سایر انواع عشق ممکن است به دلیل تغییر شرایط زندگی یا ناهماهنگی‌های عاطفی به مرور زمان کمرنگ شوند یا از بین بروند.

این نظریه نشان می‌دهد که عشق نه تنها یک احساس عمیق بلکه یک پدیده پیچیده است که تحت تأثیر عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی و فردی قرار دارد. درک این تنوع در انواع عشق می‌تواند به افراد کمک کند تا روابط خود را بهتر مدیریت کرده و انتظارات واقعی‌تری از روابط عاطفی خود داشته باشند.
نظریات استنبرگ در زمینه عشق، گامی مهم در فهم بهتر این پدیده انسانی محسوب می‌شود و می‌تواند به عنوان مبنایی برای تحقیقات بیشتر در این حوزه مورد استفاده قرار گیرد.

انواع عشق از دیدگاه استنبرگ

به عقیده استنبرگ عشق به عنوان یک پدیده پیچیده و چندبعدی، سه عنصر اساسی دارد: اشتیاق، صمیمیت و تعهد.هرچه مثلث عشقی افراد مستحکم‌تر باشد، احتمال استمرار و پایداری رابطه بیشتر خواهد بود. عشق سالم و پایدار، با حرارتی ملایم، می‌تواند بسیار سازنده‌تر از احساسات شدید و گذرای رمانتیک باشد. مداومت و ثبات در روابط انسانی، عاملی کلیدی برای رشد و توسعه عاطفی است، در حالی که تجربیات احساسی شدید و زودگذر ممکن است تنها لحظه‌ای از شادی را فراهم کنند. بر اساس ترکیب این سه عنصر  اشتیاق، صمیمیت و تعهد استنبرگ هفت نوع عشق را شناسایی کرده است که در ادامه به بررسی ان ها می پردازیم:

  1. عشق بی پایه
  2. عشق مبتنی بر علاقه بدون تعهد
  3. عشق پوچ
  4. عشق رمانتیک
  5. عشق سازگار و همراه با تعهد
  6. عشق احمقانه
  7. عشق زودهنگام
  8. عشق کامل

انواع عشق

عشق بی پایه

در این مرحله، ممکن است دو نفر که در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند از انگیزه‌ها و نیازهای واقعی خود برای ایجاد این رابطه بی‌خبر باشند. این وضعیت می‌تواند به دلیل وجود ضرورت‌های خاص یا فشارهای اجتماعی باشد که آنها را به هم نزدیک کرده است. این ضرورت‌ها ممکن است ریشه در طرحواره ها و تجربیات گذشته فرد داشته باشند. نتیجه‌ای که می‌توان از این تحلیل گرفت این است که شناخت بهتر و عمیق‌تر افراد از یکدیگر می‌تواند به پایداری و عمق بیشتر عشق آنها کمک کند. به عبارتی، هر چه افراد بیشتر یکدیگر را بشناسند و درک کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که رابطه‌شان پایدارتر و معنادارتر باشد.

عشق مبتنی بر علاقه بدون تعهد

این نوع عشق به عنوان عشقی شناخته می‌شود که در آن فقط عنصر علاقه و اشتیاق وجود دارد، در حالی که تعهدی بین طرفین برقرار نیست. در چنین رابطه‌ای، افراد ممکن است از همدیگر حمایت عاطفی کنند و احساس نزدیکی داشته باشند، اما عدم وجود تعهد می‌تواند به عدم پایداری رابطه منجر شود. این نوع عشق می‌تواند به رشد صمیمیت و اشتیاق منجر شود، اما در غیاب تعهد، احتمالاً رابطه دچار نوسانات و عدم ثبات خواهد شد. بنابراین، تعهد به عنوان یک فاکتور کلیدی می‌تواند به پایداری رابطه کمک کند.

عشق پوچ

عشق خالی به رابطه‌ای اشاره دارد که در آن تنها عنصرِ تعهد وجود دارد و دیگر عناصر مانند صمیمیت و اشتیاق به حاشیه رانده شده‌اند. در این نوع عشق، تعهد ممکن است به صورت یک قرارداد اجتماعی یا الزام اخلاقی ظهور کند، اما در عوض، صمیمیت و دوستی تحت تأثیر قرار می‌گیرند. این وضعیت می‌تواند منجر به ایجاد احساس یکنواختی و سردی در رابطه شود و افراد را به جستجوی صمیمیت و اشتیاق در روابط دیگر سوق دهد. در واقع، وقتی تعهد بدون وجود صمیمیت و اشتیاق باشد، ممکن است احساس خستگی و ناامیدی در طرفین ایجاد شود.
با این حال، باید توجه داشت که عشق مبتنی بر تعهد لزوماً منفی نیست. اگر این تعهد بر پایه‌ای سالم و متقابل بنا شده باشد، می‌تواند با گذشت زمان و از طریق فرآیندهایی مانند شناخت درمانی و سکس تراپی، به تقویت دیگر عناصر عشق منجر شود. در چنین شرایطی، امکان بازسازی صمیمیت و اشتیاق وجود دارد و رابطه می‌تواند بهبود یابد.

عشق رمانتیک

عشق رمانتیک

عشق رمانتیک به عنوان یک نوع خاص از عشق، با ویژگی‌های بارز اشتیاق و صمیمیت عمیق شناخته می‌شود. در این نوع عشق، افراد معمولاً تجربه‌ای شدید و پرشور از ارتباط عاطفی را تجربه می‌کنند که ممکن است به دلیل شدت این احساسات، توجه به جنبه‌های تعهد کاهش یابد. در واقع، در این مرحله، افراد بیشتر بر روی لذت‌های لحظه‌ای و گذراندن وقت با یکدیگر تمرکز می‌کنند و کمتر به مسائل مربوط به تعهد و پایبندی فکر می‌کنند. با این حال، اگر این نوع عشق به درستی مدیریت شود و از طریق ارتباطات مؤثر و صادقانه پیش برود، می‌تواند به ایجاد تعهدی پایدار منجر شود.

پیشنهاد مطالعه: اشتباهات رابطه

عشق سازگار و همراه با تعهد

عشق سازگار، که اغلب با تعهد عمیق و صمیمیت درونی همراه است، به عنوان یک نوع عشق پایدار و معنادار شناخته می‌شود. این عشق نه تنها در سطح کلامی بلکه در اعماق وجود انسان نیز احساس می‌شود. برخلاف عشق‌های مبتنی بر هوس، عشق سازگار می‌تواند شامل روابط عمیق‌تری باشد که به دوستی‌های مستحکم یا ازدواج‌های طولانی‌مدت منجر می‌شود. در این نوع عشق، هیجان و هوس معمولاً در سطح پایین‌تری قرار دارد و جای خود را به تعهد و ارتباطات عمیق‌تر می‌دهد. بنابراین، عشق سازگار به دلیل وابستگی کم به هوس، می‌تواند به عنوان یک ارتباط پایدار و معنادار در نظر گرفته شود که بر پایه اعتماد و احترام متقابل بنا شده است.

عشق احمقانه

عشق احمقانه به نوعی از روابط اطلاق می‌شود که در آن دو عامل اصلی، یعنی اشتیاق و تعهد غالب هستند. این نوع عشق معمولاً با احساسات شدید و هیجانات اولیه آغاز می‌شود اما فاقد عنصر صمیمیت عمیق است. در واقع این عشق بیشتر بر پایه هوس و جذابیت‌های ظاهری بنا شده از آنجا که در عشق احمقانه صمیمیت عاطفی وجود ندارد، افراد ممکن است در طول زمان به عدم رضایت و بی‌ثباتی در رابطه دچار شوند و معمولاً به صورت “عشق در نگاه اول” تجربه می‌شود. با این حال، عدم شناخت عمیق از یکدیگر می‌تواند منجر به مشکلات جدی در روابط شود.

عشق زودهنگام

عشق زودهنگام به روابطی اشاره دارد که معمولاً قبل از ایجاد شناخت کافی و عمیق بین طرفین شکل می‌گیرد. این نوع روابط می‌تواند منجر به تجربیات جنسی قبل از موعد شود و اغلب نتیجه‌ای جز نارضایتی و جدایی ندارد. در بسیاری از موارد، افرادی که به سرعت وارد رابطه‌ای می‌شوند، پس از گذشت مدت کوتاهی متوجه می‌شوند که برای یکدیگر مناسب نیستند. پدیده شناخت ناکافی بین طرفین یکی از عوامل کلیدی در گسترش عشق احمقانه و زودهنگام است. اگر افراد نتوانند عمق وجودی یکدیگر را درک کنند، احتمالاً با چالش‌های جدی مواجه خواهند شد. این امر می‌تواند منجر به ایجاد روابطی شود که در آن‌ها نارضایتی و عدم تطابق احساسات غالب باشد.

عشق کامل

عشق کامل، به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی در نظریه عشق استنبرگ، شامل سه عنصر اصلی صمیمیت، اشتیاق و تعهد است. این نوع عشق به طور خاص به ایجاد یک رابطه عمیق و پایدار منجر می‌شود که در نهایت می‌تواند به ازدواج و تشکیل خانواده ختم شود. در این نوع رابطه، افراد احساس نزدیکی و قرابت عمیقی با یکدیگر تجربه می‌کنند که فراتر از جذابیت فیزیکی یا عاطفی است.
استنبرگ بیان می‌کند که وقتی دو نفر به مرحله عشق کامل دست می‌یابند، دیگر نمی‌توانند خود را در کنار شخص دیگری تصور کنند. این بدان معناست که عشق واقعی و بنیادین آن‌ها به گونه‌ای است که تفکر درباره نفر سوم غیرممکن می‌شود. به عبارت دیگر، عشق اصلی به گونه‌ای عمیق و متعهدانه است که افراد تنها یکدیگر را در نظر می‌گیرند و هیچ گزینه دیگری برای آن‌ها وجود ندارد.
از دیگر ویژگی‌های عشق کامل این است که طرفین در مواجهه با مشکلات و چالش‌ها، به جای مقصر دانستن یکدیگر، به طور مشترک تلاش می‌کنند تا مسائل را حل کنند. این نوع عشق به افراد این امکان را می‌دهد که با یکدیگر به مقابله با مشکلات بپردازند و از آن‌ها عبور کنند. در حالی که در برخی روابط، ممکن است یکی از طرفین در مواجهه با چالش‌ها عقب‌نشینی کند، عشق کامل تأکید بر همکاری و همیاری دارد.
عشق کامل نیز مانند سایر عشق ها نیازمند ابراز عواطف و احساسات است. استنبرگ تأکید می‌کند که بدون ابراز عمیق‌ترین احساسات، حتی بزرگ‌ترین عشق‌ها نیز ممکن است دچار افول شوند. ابراز عشق نه تنها به پایداری و استمرار رابطه کمک می‌کند، بلکه به تقویت پیوند عاطفی نیز می‌انجامد. اگر فردی کسی را دوست داشته باشد اما این احساس را ابراز نکند، ممکن است رابطه تحت تأثیر قرار گیرد.

در نهایت، عشق کامل نه تنها یک حالت احساسی بلکه یک فرآیند ساختنی است. برای ایجاد چنین عشقی، صداقت و شفافیت در رفتارها و افکار میان طرفین ضروری است. هنگامی که هر دو طرف درک مشترکی از یکدیگر داشته باشند و ارتباطی صادقانه برقرار کنند، عشق کامل شکل می‌گیرد و افراد می‌توانند یکدیگر را در آینه عشق تمام و کمال تفسیر کنند.

Leave a Comment