گشتالت در لغت به معنای پیکره، کل، شکل یا فرم میباشد و در گشتالت اعتقاد براین است که همواره کل چیزی بیش از اجزا دارد به عبارت دیگر با اینکه هر یک از اجزا ویژگی های خاصی دارند اما کل معنایی فراتر از معنای تک تک اجزا دارد و می تواند به اجزاء معنا ببخشد.
گشتالت درمانی، یک روش انسان محور است که تاکید آن به جای واکاوی گذشته مراجع بر لحظه حال او است گشتالت درمانی بر روی تجربیات منحصر به فرد انسانی تمرکز دارد و موجب افزایش مسئولیت فردی و خودآگاهی می شود.
گشتالت بیان می کند که انسان تمام پدیده ها را به صورت یک کل واحد تجربه می کند مثلا در بررسی پدیداری مانند یک اتوموبیل باید اجزا آن شامل لاستیک، فرمان، موتور،اگزوز و… را لحاظ کنید تا بتوانید به ماهیت کلی آن پی ببرید اگر اگزوز را اتوموبیل بنامید اشتباه کرده اید اگزوز جزئی از اتوموبیل است نه کل آن. در روانشناسی گشتالت باور بر این است که به جای تکه تکه کردن افکار و عادت ها و... برای شناختن لازم است روان انسان را به صورت یک کل واحد بشناسید به عبارت دیگر برای کسب آگاهی کامل از یک پدیده نیاز است که آن را به صورت کل در نظر گرفته و بشناسید.
تاریخچه گشتالت درمانی
مکتب گشتالت توسط افرادی همچون ولفگانگ کهلر، مکس ورتهایمر و کورت کافکا بنیان گذاری شد. یوهان گوته، امانوئل کانت، ارنست ماخ و… از بزرگان تاثیر گذار بر این مکتب بودند اما به طور کلی رویکرد گشتالت درمانی برای اولین بار توسط فردریک اس پرلز(فریتز)، روانپزشک آلمانی، در دهه 1940 مطرح شد پرلز به همراه همسرش لورا در ابتدا به مطالعه و بررسی مبانی فلسفی از جمله اگزیستانسیالیسم پرداخت و سپس با الهام گرفتن از فلسفه اگزیستانسیالیسم، گشتالت درمانی را به وجود آورد. پرلز در روانکاوی سنتی آموزش دیده بود، اما نارضایتی او از برخی از نظریه ها و روش های فرویدی موجب شد تا به فکر تغییر سیستم درمانی خود بیافتد. او تحت تأثیر روانکاوهایی همچون کارن هورنای و ویلهلم رایش بود.
در واقع گشتالت درمانی دربرگیرنده مبانی اگزیستانسیالیسم و پدیدارشناسی است و از مفاهیمی مانند مانند آزادی و مسئولیت، بی واسطگی تجربه، نقش فرد در ایجاد معنای زندگی و…. تشکیل شده است. روانشناسی گشتالت با تاکید بر روی ادراک بیان می کند که هنگامی که موجودات زنده با مجموعه ای از عناصر و جزئیات از یک کل واحد مواجه می شوند، به جای درک تک تک اجزاء، یک الگو یا پیکربندی کامل را در یک پس زمینه درک می کنند.
پرلز توانست این مفهوم را به تجربیات انسانی تسری دهد او بیان کرد که افراد سالم می توانند تجربیات خود را بر اساس نیازهای تعریف شده شان سازماندهی کنند و به گونه ای مناسب به آن ها پاسخ دهند. به عنوان مثال، وقتی ادراک های گوناگون یک فرد سالم را به تجربه گشتالت گرسنگی سوق می دهد، او با غذا خوردن این نیاز را برطرف می کند.
با اینکه تمرکز گشتالت درمانی بر اینجا و اکنون است اما مراجع می تواند پس از آگاه شدن به لحظه حال با تضادها، تجربیات و کارهای نیمه تمام گذشته نیز مواجه شود. پرلز مفهوم گشتالت ناقص را مطرح می کند که در این روش از مراجع خواسته می شود که خاطرات و نگرانی های خود را در زمان حال مطرح کنند.
پیشنهاد مطالعه: روانشناسی اگزیستانسیالیسم
تکنیک های گشتالت درمانی
صندلی خالی: در این تکنیک از مراجع خواسته می شود که در مقابل یک صندلی خالی نشسته و تصورات خود را به کار بگیرد و بر روی صندلی خالی بخشی از خود را تصور کند و شروع به گفتگو با شخصیت فرضی کرده و مسائل ناگفته خود را بازگو کند.
دو صندلی: در این تکنیک از مراجع خواسته می شود که در میان در صندلی هل جابه جایی داشته باشد یعنی ابتدا بر روی یک صندلی بنشیند و خطاب به صندلی دیگر صحبت کند و سپس بر روی صندلی دوم نشسته و پاسخ خود را بدهد.
مکان یابی احساس: در این تکنیک از مراجع خواسته می شود که در طول جلسه درمان برآورد کند که اکنون این احساسی که دارد در کدام قسمت بدن او بروز بیشتری دارد برای مثال زمانی که در مورد احساس خشم خود صحبت می کند تجمع حس یا درد را در قسمت پشت سر خود احساس می کند.
خلق اثر هنری: در این روش مراجع با استفاده از خلق یک اثر هنری در لحظه حال باقی می ماند این هنر می تواند شامل مجسمه سازی، طراحی، نقاشی یا… باشد.
مالکیت احساس: این تکنیک شامل پذیرفتن مسئولیت احساسات مراجع می شود در این تکنیک از مراجع خواسته می شود که بیشتر از کلمه من استفاده کند برای مثال به جای جمله “کار او مرا خشمگین کرد” بگوید “من از کار او خشمگین شدم”.
زبان بدن: در این تکنیک درمانگر تلاش می کند در طول جلسه درمان توجه و تمرکز مراجع را بر روی حرکات، زبان بدن، حالات چهره و… متمرکز کند به عنوان مثال به مراجع می گوید زمانی که داشتی در مورد از دست دادن شغلت صحبت می کردی پای خود را روی پای دیگر انداختی به نظرت چرا اینکار را کردی؟
البته استفاده از این تکنیک باید همراه با دقت بسیار باشد زیرا در مورد برخی از مراجعین منجر به گارد دفاعی می شود.
مواجهه: این روش امروزه چندان متداول نیست اما هنگامی که درمانگر فکر می کند که مراجع باید با چیزی رویارویی مستقیم داشته باشد از این تکنیک استفاده می کند.
اغراق: در این روش از مراجع خواسته می شود که در حرکات یا کلماتی که به کار برده است بارها اغراق کند این مسئله موجب می شود که او با احساسات و رفتار خود بیشتر آشنا شود.
پیشنهاد مطالعه: رویکرد انسان گرایانه
اهداف گشتالت درمانی
گشتالت درمانی به دنبال حل تعارض ها و ابهام های ناشی از عدم هماهنگی ویژگیهای شخصیتی است. هدف گشتالت درمانی این است که به افراد بیاموزد از احساسات مهم درون و محیط خود، آگاه شوند تا به موقعیت ها به طور کامل و منطقی پاسخ دهند.
فرد هنگام انجام تکنیک های گشتالت درمانی بیشترین حضور در لحظه حال را تجربه می کند و از طرفی با واکاوی و تحلیل حرکات، زبان بدن، کلمات و…به خودآگاهی می رسد.