اختلال شخصیت وابسته (Dependent Personality Disorder) یکی از اختلالات روانی است که با الگوهای مداوم وابستگی و نیاز به تأیید دیگران مشخص میشود. افراد مبتلا به این اختلال معمولاً احساس ناتوانی در اتخاذ تصمیمات مستقل دارند و به شدت از رها شدن یا طرد شدن رنج میبرند. این وابستگی میتواند منجر به رفتارهای تسلیمطلبانه و اجتناب از مسئولیتها شود، که در نهایت کیفیت زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. پژوهشها نشان دادهاند که این اختلال معمولاً در اوایل بزرگسالی نمایان میشود و میتواند تأثیرات عمیقی بر روابط اجتماعی و حرفهای فرد داشته باشد.
اختلال شخصیت وابسته چگونه شکل میگیرد؟
انسانها به رغم قدرت و توانمندیهای خود، به دلیل شرایط فیزیولوژیک و محدودیتهای ذاتی، نیازمند ارتباط با دیگران و حضور در کنار آنها هستند. روابط اجتماعی نقشی اساسی در سلامت روانی و جسمی فرد ایفا میکنند. همانطور که همه شما با نظریات آلفرد آدلر آشنا هستید، کنشهای اجتماعی میتوانند به عنوان عاملی تعیینکننده در سلامت یا عدم سلامت انسانها محسوب شوند.در حوزه روانشناسی، مکاتب مختلفی مانند روانشناسی انسانگرا و گشتالت به بررسی پدیده روابط اجتماعی توجه ویژهای دارند. این مکاتب بر این باورند که تحلیل روابط اجتماعی میتواند به درک عمیقتری از مسائل درونی افراد منجر شود. برای مثال، اگر تعاملات اجتماعی فرد بر اساس دلبستگیهای سالم شکل گیرد، میتوان آن را مبنای درستی برای روابط انسانی دانست. اما در صورتی که این روابط تحت تأثیر اختلالات قرار گیرند و به وابستگی تبدیل شوند، فرد ممکن است دچار مشکلات جدی شود.
این موضوع اهمیت ویژه ای دارد زیرا وابستگی به روابط انسانی و نیاز مفرط به ارتباطات میتواند به سطوح اعتیادگونهای منجر شود. در این راستا، روانشناسان اجتماعی وابستگیهای شدید را مشابه اعتیاد به مواد مخدر ارزیابی میکنند. چراکه در هر دو حالت، فرد به واسطه وابستگی شدید خود به یک منبع خاص (چه مواد مخدر و چه روابط اجتماعی) مسیر صحیح زندگیاش را مختل میکند. افراد وابسته به دیگران معمولاً در تفکر و تصمیمگیریهای خود با چالشهایی مواجه هستند که ناشی از وابستگی عاطفی و اجتماعیشان میباشد. این وابستگی میتواند منجر به نادیده گرفتن نیازها و خواستههای شخصی شود و در نتیجه مسیر زندگی آنها را دچار اختلال کند. افرادی که خود را فراموش کردهاند، قادر به درک صحیح از موقعیتهای اطرافشان نیستند و به همین دلیل نمیتوانند روابط سالم و متوازنی برقرار کنند. این وضعیت میتواند به بروز مشکلات جدی در روابط بین فردی و کیفیت زندگی آنها منجر شود.
17 ویژگی افراد دارای اختلال شخصیت وابسته
اختلال شخصیت وابسته یکی از مسائل روانشناختی است که در آن فرد به شدت به دیگران وابسته است و نیاز مبرمی به حمایت و تأیید از سوی دیگران دارد. در ادامه به برخی از ویژگیها و رفتارهای معمول این افراد اشاره میشود:
وابستگی شدید در تصمیم گیری ها
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته، به طور قابل توجهی در تصمیمگیریهای روزمره به دیگران وابسته هستند. این افراد برای انجام هر گونه فعالیتی، نیازمند تأیید یا راهنمایی دیگران هستند و بدون این تأیید، قادر به اتخاذ تصمیمات مستقل نیستند. شدت این وابستگی به میزان اختلال و عمق آن در فرد بستگی دارد.به عنوان مثال، این افراد ممکن است در مسائل سادهای مانند تهیه غذا یا خرید لباس نیز نتوانند به تنهایی تصمیمگیری کنند و همواره به نظرات دیگران متکی باشند. این عدم توانایی در تصمیمگیری میتواند برای خود فرد و همچنین اطرافیانش آزاردهنده باشد، زیرا هر اقدام کوچک نیازمند مشورت و تأیید از سوی دیگران است.
ترس از طردشدن
ترسِ از دست دادن حمایت اجتماعی نیز یکی از ویژگیهای بارز این افراد است. به همین دلیل آنها ممکن است در برخی موقعیتها به خواستهها یا نظرات دیگران تن دهند، حتی اگر این کار با ارزشها یا تمایلات شخصی آنها در تضاد باشد. این رفتار میتواند منجر به انجام کارهایی شود که از نظر افراد عادی غیرمعمول یا ناپسند به نظر برسد.
پردازشهای مغزی در اختلال شخصیت وابسته
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته معمولاً تمایل دارند احساسات منفی بهویژه خشم را سرکوب کنند. این سرکوب به دلیل ترس از دست دادن حمایت اجتماعی و تنهایی رخ میدهد. به عنوان مثال فردی که دچار این اختلال است، ممکن است از ابراز خشم خودداری کند زیرا نگران است که بروز این احساسات ممکن است به از دست دادن روابط نزدیک منجر شود. در نتیجه، این افراد فشارهای روانی و خشم خود را در درون خود نگه میدارند. این خشم فروخورده گاهی میتواند به بروز مشکلات روانی دیگر یا بیماریهای روانتنی منجر شود.
علاوه بر این، افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته ممکن است به دلیل ترس از رها شدن و تمایل به حفظ روابط، شرایط تحقیرآمیز را تحمل کنند. این رفتارها میتواند شجاعت فرد را تحت تأثیر قرار دهد و در برخی موارد حس شجاعت او را کاهش دهد یا حتی از بین ببرد.
چالشها در آغاز کار جدید
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته معمولاً در شروع فعالیتهای جدید با مشکلاتی مواجه هستند. آنها ترجیح میدهند زندگی یکنواخت و معمولی داشته باشند و به همین دلیل، از خلاقیت و نوآوری دور میشوند. این تمایل به حفظ وضعیت موجود میتواند مانع از پیشرفت شخصی و حرفهای آنها شود.
رفتارهای خاص در مواجهه با موقعیتها
این افراد به دلیل اختلال خود ممکن است اقداماتی انجام دهند که دیگران تمایل به انجام آنها ندارند. برای مثال، اگر فردی از سفرهای طولانی با ماشین بیزار باشد، ممکن است برای راحتی خود از سفر با هواپیما استفاده کند. اما اگر فردی که به او وابسته است پیشنهاد سفر با ماشین را بدهد، او احتمالاً بدون توجه به مشکلاتی که ممکن است با آن مواجه شود، این پیشنهاد را میپذیرد. این رفتار نشاندهنده تأثیر عمیق اختلال شخصیت وابسته بر تصمیمگیری و سبک زندگی فرد است.
درک نادرست از زندگی
این افراد به دلیل وابستگی شدید به دیگران، غالباً قادر به درک واقعی از زندگی و هویت خود نیستند. آنها به جای آنکه بر اساس نیازها و ارزشهای خود زندگی کنند، در چارچوب انتظارات و خواستههای دیگران حرکت میکنند.
فشار عصبی و اختلالات روانی
این افراد با تحمل فشارهای عصبی فراوان، ممکن است دچار واکنشهای غیرمنطقی و عصبی شوند. این وضعیت میتواند منجر به بروز بیماریهای سایکوسوماتیک گردد، که در آن مسائل روانی به شکل علائم جسمانی بروز پیدا میکنند.
گریز از مسئولیتپذیری
افراد وابسته معمولاً از پذیرش مسئولیتهای شخصی فراری هستند و تمایل دارند تا بار مسئولیتها را بر دوش دیگران بگذارند.
وابستگی عاطفی
این افراد به شدت به کسانی که به آنها علاقه دارند، وابسته میشوند و این وابستگی میتواند به شکل چسبندگی عاطفی نمایان شود.
عزت نفس پایین
این افراد معمولاً عزت نفس پایینی دارند و خود را به گونهای که شایسته است نمیشناسند. این مسئله به دلیل عدم دریافت تأیید و محبت کافی از سوی والدین در دوران کودکی است. آنها ممکن است باور داشته باشند که تنها در صورت تأیید دیگران، ارزشمند هستند.
اضطراب جدایی
احساس اضطراب شدید در هنگام جدایی از افرادی که به آنها وابستهاند، یکی از ویژگیهای بارز این افراد است. این اضطراب میتواند تأثیرات منفی بر کیفیت زندگی آنها داشته باشد.
مطالعه بیشتر: اختلال اضطراب جدایی
نگرش منفی به محیط
این افراد معمولاً دنیا را محیطی خطرناک میبینند و احساس میکنند که باید همواره به دیگران متکی باشند .
عدم حس رقابت
این افراد معمولاً فاقد حس رقابت برای دستیابی به خواستههای خود هستند و تنها در محیطهای حمایتی و امن، قادر به ابراز وجود خواهند بود.
جستجوی مداوم حامی
این افراد به دلیل نیاز به حمایت، ممکن است قربانی سوءاستفادههای عاطفی شوند. آنها به دنبال حامی هستند و در این مسیر، حقیقتهای موجود دربارهی فرد مقابل را نادیده میگیرند، که میتواند منجر به آسیبهای جدی عاطفی شود.
احساس ضعف و بیارزشی
افراد وابسته معمولاً خود را ضعیف و دیگران را قوی میبینند. این تصور نادرست باعث میشود که آنها احساس کنند بیارزش هستند و ارزشهای خود را در ارزیابی دیگران جستجو کنند.
نشانههای بیاحترامی
اگر فردی مکرراً مورد بیاحترامی قرار گیرد، این میتواند نشانهای از اختلال شخصیت وابسته باشد. این افراد معمولاً هویت خود را بر اساس نظرات و رفتارهای دیگران تعریف میکنند و تلاش میکنند خود را از طریق روابط با دیگران معرفی کنند.
پافشاری بر روابط ناسالم
افراد مبتلا به این اختلال ممکن است در روابط ناسالم باقی بمانند، حتی اگر دلایل منطقی برای پایان دادن به آن روابط ارائه شود.
لازم به ذکر است که وجود یک یا چند ویژگی ذکر شده لزوماً به معنای اختلال شخصیت وابسته نیست. برای تشخیص این اختلال، باید بیش از ۶۰ درصد از ویژگیها در رفتار فرد مشاهده شود و این رفتارها باید حداقل برای ۲ تا ۶ ماه پایدار باشند. در غیر این صورت، نیاز به تحلیل و بررسی دقیقتری وجود دارد، زیرا رفتارهای مشابه ممکن است در شرایط مختلف و به دلایل متفاوت بروز کنند ولزوما به معنای اختلال شخصیت وابسته نیستند.
دلایل ایجاد اختلال شخصیت وابسته
همان طور که پیش تر گفته شد اختلال شخصیت وابسته (Dependent Personality Disorder) یک اختلال روانشناختی است که به وابستگی شدید به دیگران و نیاز مفرط به تأیید و حمایت منجر میشود. عوامل متعددی در ایجاد این اختلال مؤثر هستند که به شرح زیر میباشند:
عوامل ژنتیکی: تحقیقات نشان دادهاند که زمینههای ژنتیکی ممکن است در بروز اختلال شخصیت وابسته نقش داشته باشند. وجود این اختلال در خانوادهها میتواند احتمال ظهور آن در نسلهای بعدی را افزایش دهد.
محیط خانوادگی: محیطی که والدین برای فرزندان خود فراهم میکنند، تأثیر بسزایی در شکلگیری شخصیت آنان دارد. والدین سختگیر و کنترلگر ممکن است زمینهساز بروز این اختلال شوند.
عدم حمایت عاطفی: والدینی که به فرزندان خود آزادی عمل نمیدهند و به اقتدار آنها احترام نمیگذارند، میتوانند موجب تضعیف حس خودکفایی در کودکان شوند. این امر میتواند به بروز اختلال شخصیت وابسته منجر گردد.
تشویق و تأثیرات مثبت: عدم تشویق و حمایت عاطفی از سوی والدین میتواند به کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس در کودکان منجر شود. این کمبودها زمینهساز بروز اختلال شخصیت وابسته خواهند بود.
توجه بیش از حد یا بیتوجهی: توجه بیش از حد و مداخله در جزئیات زندگی کودک میتواند به بروز این اختلال منجر شود. دخالتهای مداوم والدین در امور زندگی کودک، توانایی او را برای یادگیری مهارتهای مستقل کاهش میدهد.
بهعلاوه، در مواقعی که کودک با بیماری مواجه میشود، مراقبتهای شدید والدین ممکن است به ایجاد وابستگیهای غیرسالم منجر شود. این نوع مراقبتها، اگر بهطور افراطی انجام شوند، میتوانند در ضمیرو ذهن کودک تأثیراتی بگذارند که او را در بزرگسالی به سمت اختلالات شخصیت وابسته سوق دهند. لذا ضروری است که والدین در مواجهه با چنین شرایطی، تعادل را حفظ کرده و از افراط در مراقبت پرهیز کنند.
اختلال شخصیت وابسته در کودکان
به عقیده اریکسون، عدم حمایت عاطفی کافی در سالهای اولیه زندگی (۰ تا ۱ سالگی) میتواند حفرهای عمیق در احساس امنیت کودک ایجاد کند. این خلا ممکن است در بزرگسالی به مشکلاتی نظیر عدم اعتماد به دیگران و عدم توانایی در دوست داشتن خود منجر شود.
در تربیت کودک، رعایت حد اعتدال امری ضروری است. والدین باید به گونهای عمل کنند که نه کودک را به خود وابسته کنند و نه او را در معرض رهاشدگی قرار دهند. این تعادل باید بهطور مستمر توسط والدین حفظ شود.
صداها و پیامهایی که کودک در دوران رشد خود دریافت میکند، میتوانند تأثیرات عمیقی بر روان او بگذارند. این صداها که ممکن است شامل هشدارها، محدودیتها و اخطارهای مختلف باشند، در ضمیر ناخودآگاه کودک نهادینه میشوند و به شکلگیری شخصیت او در بزرگسالی کمک میکنند. به همین دلیل، این پیامها میتوانند به نوعی آیندهسازی برای کودک محسوب شوند و در نهایت بر رفتارها و انتخابهای او تأثیر بگذارند.
در مجموع، اختلال شخصیت وابسته میتواند تأثیرات منفی بر کیفیت زندگی فرد داشته باشد و نیاز به درمان و حمایت حرفهای را ایجاب کند.