
وبلاگ
کینزی و تست گرایش جنسی
آلفرد چارلز کینزی (Alfred Charles Kinsey) یکی از تأثیرگذارترین دانشمندان قرن بیستم در زمینه مطالعه رفتار جنسی انسان بود. او در سال ۱۸۹۴ در نیوجرسی آمریکا متولد شد و در سال ۱۹۵۶ درگذشت. کینزی در ابتدا زیستشناس و استاد دانشگاه ایندیانا بود و پژوهشهای خود را درباره طبقهبندی زنبورها انجام میداد، اما از دهه ۱۹۳۰ میلادی مسیر علمی او تغییر کرد. او در جریان تدریس درس زیستشناسی متوجه شد که بسیاری از دانشجویانش در زمینه مسائل جنسی آگاهی کمی دارند و تابوهای فرهنگی سبب شده است اطلاعات علمی درباره سکسوالیته در دسترس نباشد. این مشاهدات باعث شد که کینزی تصمیم بگیرد رفتار جنسی انسان را از دیدگاه علمی، نه اخلاقی یا مذهبی، مورد بررسی قرار دهد.
کینزی معتقد بود که رفتار جنسی بخش طبیعی از زیست انسان است و باید مانند هر رفتار زیستی دیگر مطالعه شود. او برخلاف فضای محافظهکار جامعه آمریکا در آن زمان، به جای تمرکز بر قضاوت اخلاقی، به جمعآوری دادههای واقعی پرداخت تا بتواند الگوهای رفتاری انسان را بر اساس مشاهده و آمار توصیف کند. در آن زمان هیچ مطالعه گستردهای در مورد رفتار جنسی انجام نشده بود، زیرا موضوع سکس در محافل دانشگاهی ممنوع تلقی میشد. کینزی با تأسیس مؤسسهای به نام «Kinsey Institute for Research in Sex, Gender, and Reproduction» در دانشگاه ایندیانا، پایهگذار نخستین مرکز پژوهشی رسمی در این حوزه شد.
او در طی چند سال بیش از هجدههزار نفر را مورد مصاحبه قرار داد. مصاحبههای او بسیار دقیق و طولانی بودند و هرکدام چند ساعت به طول میانجامیدند. او از روش مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده کرد و سعی داشت با ایجاد فضایی امن، شرکتکنندگان را به گفتوگوهای صادقانه درباره تجربههای جنسیشان ترغیب کند. حاصل این مصاحبهها دو اثر بزرگ و جنجالی بود: نخست، کتاب «رفتار جنسی در مرد انسان» در سال ۱۹۴۸ و سپس «رفتار جنسی در زن انسان» در سال ۱۹۵۳. این دو کتاب بهسرعت جنجالبرانگیز شدند، زیرا برای نخستین بار واقعیتهایی را درباره رفتار جنسی مردان و زنان آمریکایی آشکار کردند که با ارزشهای اخلاقی و باورهای فرهنگی زمانهشان تضاد داشت.
فهرست عناوین
Toggle
یافته های مهم
کینزی در گزارش خود درباره مردان اعلام کرد که درصد بسیار بالایی از مردان پیش از ازدواج رابطه جنسی داشتهاند و تقریباً همه آنها تجربه خودارضایی را گزارش کردهاند. همچنین حدود یکسوم مردان در طول زندگی خود حداقل یک تجربه همجنسگرایانه داشتهاند. در گزارش مربوط به زنان نیز نتایج مشابهی بهدست آمد. برخلاف باور عمومی که زنان را از نظر جنسی منفعل میدانست، دادههای کینزی نشان داد زنان نیز به اندازه مردان از تمایلات، تخیلات و رفتارهای جنسی متنوعی برخوردارند. این یافتهها باعث شد بسیاری از تصورات سنتی درباره زنانگی، پاکدامنی و تمایلات جنسی مورد پرسش قرار گیرد.
یکی از مهمترین دستاوردهای نظری کینزی، معرفی مفهوم «پیوستار گرایش جنسی» یا همان مقیاس کینزی بود. او بر این باور بود که گرایش جنسی انسان پدیدهای دوگانه نیست، یعنی نمیتوان افراد را صرفاً به دو دسته همجنسگرا و دگرجنسگرا تقسیم کرد. بر اساس دادههایش، بیشتر انسانها در جایی بین این دو سر طیف قرار دارند. او برای نمایش این واقعیت، مقیاسی از صفر تا شش طراحی کرد؛ صفر به معنای دگرجنسگرایی کامل و شش به معنای همجنسگرایی کامل بود، در حالی که اعداد میانی نشاندهنده درجات مختلفی از گرایش دوگانه یا دوگرایی جنسی بودند. کینزی با این نظریه مفهوم جدیدی را وارد علم کرد که بعدها پایهگذار دیدگاههای مدرن درباره سیالیت جنسی شد.
کینزی اعتقاد داشت که علم باید توصیفکننده باشد نه تجویزکننده. او میگفت وظیفه دانشمند این نیست که بگوید چه چیزی درست یا نادرست است، بلکه باید نشان دهد واقعیت چگونه است. از نظر او، بسیاری از مفاهیم اخلاقی و دینی درباره «رفتار نرمال» و «انحراف» هیچ پایه علمی ندارند، زیرا بر مبنای قضاوت فرهنگی ساخته شدهاند. او نوشت که طبیعت انسان بسیار متنوع است و رفتارهای جنسی که در برخی جوامع ناپسند شمرده میشوند، در جوامع دیگر میتوانند طبیعی یا حتی رایج باشند. بههمین دلیل، وی بر ضرورت تفکیک میان اخلاق، قانون و علم تأکید داشت.
دادههای گسترده کینزی نشان داد که رفتار جنسی انسان بسیار پیچیدهتر از چیزی است که جامعه تصور میکند. او دریافت که تخیلات جنسی، خودارضایی، روابط پیش از ازدواج، روابط خارج از ازدواج و تمایلات همجنسگرایانه در میان مردم فراوانتر از آن هستند که بتوان آنها را «استثنا» دانست. به نظر او، وظیفه علم این است که این رفتارها را بفهمد، نه آنکه درباره آنها حکم صادر کند. همین نگاه علمی و بیطرفانه، در کنار حجم عظیم دادههای تجربی، سبب شد آثارش بنیان علم جدیدی را بنا نهد که بعدها به نام «سکسولوژی» شناخته شد.
با وجود این، کارهای کینزی از همان آغاز با انتقادات شدیدی روبهرو شد. برخی دانشمندان معتقد بودند نمونههای او نماینده واقعی جامعه نیستند، زیرا شامل گروههایی مانند زندانیان یا افرادی با تجربههای جنسی خاص بودهاند. منتقدان دیگر گفتند که پاسخدهندگان ممکن است در بیان تجربههایشان دچار اغراق یا پنهانکاری شده باشند. در کنار این انتقادهای علمی، گروههای مذهبی و محافظهکار نیز او را متهم کردند که با پژوهشهایش اخلاق جامعه را تضعیف میکند. برخی سیاستمداران حتی خواستار ممنوعیت چاپ آثار او شدند. با وجود تمام این مخالفتها، پژوهشهای کینزی نقطه عطفی در تاریخ علم بود و بسیاری از دانشمندان بعدی، حتی کسانی که روش او را نقد میکردند، ناچار بودند یافتههایش را به عنوان واقعیتی مهم در نظر بگیرند.
آثار کینزی تأثیر عمیقی بر فرهنگ غرب گذاشت. انتشار گزارشهای او در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ مسیر بحث عمومی درباره مسائل جنسی را تغییر داد و به نوعی مقدمه انقلاب جنسی دهه ۱۹۶۰ شد. پس از او، پژوهشگرانی مانند ویلیام مسترز و ویرجینیا جانسون تحقیقات فیزیولوژیک درباره واکنشهای جنسی انسان انجام دادند و آموزش جنسی در مدارس و دانشگاهها جدیتر دنبال شد. کینزی با شکستن تابوها، راه را برای گفتوگوی آزادتر درباره مسائل جنسی، حقوق اقلیتهای جنسی و آموزش مبتنی بر واقعیت باز کرد.
با وجود گذشت چند دهه، میراث علمی و فکری کینزی هنوز در روانشناسی، آموزش جنسی و علوم اجتماعی ادامه دارد. مقیاس او همچنان یکی از ابزارهای مرجع در مطالعات هویت و گرایش جنسی است. دیدگاه او درباره پیوستگی و تنوع رفتارهای انسانی به بسیاری از نظریههای نوین درباره هویت جنسیتی و سیالیت جنسی الهام داده است. در عین حال، او با تأکید بر جدایی اخلاق از علم، راهی نو برای مطالعه علمی رفتارهای انسانی گشود.
آلفرد کینزی در نهایت به عنوان پژوهشگری شناخته میشود که با شجاعت علمی خود دیوار سکوت را در برابر یکی از بنیادیترین جنبههای زندگی انسان شکست. او ثابت کرد که شناخت علمی، زمانی معنا دارد که از تعصب و قضاوت رها شود. پژوهشهای او ما را به این درک میرسانند که رفتار جنسی، همچون سایر ابعاد زیستی و روانی، متنوع، پویا و در عین حال طبیعی است. هرچند کارهایش با مخالفتها و سوءتفاهمهای بسیاری روبهرو شد، اما در تاریخ علم و روانشناسی، آلفرد کینزی برای همیشه به عنوان مردی شناخته میشود که جرئت کرد درباره چیزی تحقیق کند که دیگران حتی از نام بردنش میترسیدند.

تست گرایش جنسی
کینزی معتقد بود گرایش جنسی، یک ویژگی ثابت و دوگانه (یعنی فقط همجنسگرایی یا دگرجنسگرایی) نیست، بلکه یک پیوستار یا طیف است.
او مقیاسی از ۰ تا ۶ طراحی کرد:
- ۰ = کاملاً دگرجنسگرا (Heterosexual)
- ۳ = دوجنسگرا (Bisexual)
- ۶ = کاملاً همجنسگرا (Homosexual)
در نسخههای جدیدتر، عدد ۷ هم گاهی برای «بیگرایش یا بیعلاقه» (Asexual) اضافه شده است.
سوالات تست گرایش جنسی کینزی
به هر سؤال با عددی از ۰ تا ۶ پاسخ بدهید.
(۰ یعنی کاملاً به جنس مخالف گرایش دارید، ۶ یعنی کاملاً به همجنس خود گرایش دارید.)
بخش اول: جاذبه و احساس
1. بیشتر اوقات از نظر احساسی و عاشقانه به چه جنسی جذب میشوید؟
2. وقتی به آینده و رابطهٔ پایدار فکر میکنید، فردی از چه جنسیتی را تصور میکنید؟
3. وقتی کسی را از نظر ظاهری جذاب مییابید، معمولاً از چه جنسی است؟
4. خیالپردازیهای ذهنی و جنسی تان معمولاً دربارهٔ چه جنسی هستند؟
5. اگر در موقعیتی قرار بگیرید که کسی ابراز علاقه کند، بیشتر احتمال دارد از چه جنسی باشد؟
بخش دوم: تجربه و رفتار
6. تا حالا با افراد از جنس مخالف رابطهٔ عاطفی یا جنسی داشته اید؟ (اگر بله، چند بار؟)
7. تا حالا با افراد همجنس رابطه یا تجربه احساسی/جسمی داشته اید؟
8. اگر هر دو نوع تجربه را داشته اید، کدام نوع برایت لذتبخشتر یا طبیعیتر بوده است؟
9. در صورت آزادی کامل بدون قضاوت اجتماعی، ترجیح میدهید با چه جنسی رابطه داشته باشید؟
10. احساس میکنید گرایش تان در گذر زمان تغییر کرده است؟ (اگر بله، به کدام جهت؟)
روش نمرهگذاری
هر سؤال را با عددی بین ۰ تا ۶ پاسخ بدهید و در آخر میانگین بگیرید.
0 کاملاً دگرجنسگرا
1 اغلب دگرجنسگرا با گرایشهای نادر همجنسگرایانه
2 بیشتر دگرجنسگرا ولی تا حدی جذب همجنس
3 دوجنسگرا (گرایش برابر به هر دو جنس)
4 بیشتر همجنسگرا ولی گاهی جذب جنس مخالف
5 اغلب همجنسگرا
6 کاملاً همجنسگرا
7 بیگرایش (Asexual)
کینزی تأکید میکرد که بیشتر افراد در طول زندگی ممکن است در میانهٔ این طیف قرار بگیرند و گرایش جنسی پدیدهای پویا است، نه ثابت.
برای مشاوره رایگان و رزرو وقت (یا اگر تماس گرفتید و قادر به پاسخگویی نبودیم) شماره تماس خود را وارد کنید. ما به زودی با شما تماس می گیریم!


