اختلال افسرده خویی به عنوان طیف خفیفی از افسردگی شناخته می شود و بسیاری از افراد جامعه را درگیر کرده است لذا شناخت و درمان این اختلال تاثیر بسزایی در کیفیت زندگی افراد دارد. در این مقاله قصد داریم به بررسی علائم و نشانه های این اختلال بپردازیم. اختلال افسرده خویی با نام “افسردگی با عملکرد فردی بالا” نیز شناخته می شود و در کتابDSM بدین شکل تعریف می شود؛ خلق افسرده که در اکثر اوقات روز قابل مشاهده است و دست کم به مدت دو سال به طول می انجامد. این اختلال به شکل افسردگی خفیف ولی طولانی مدت بروز می کند و فرد را درگیر می کند. خفیف نامیده شدن این اختلال دلیل بر بی اهمیت یا گذرا بودن آن نیست بلکه بدین دلیل است که به تفاوت های آن با اختلال افسردگی اساسی اشاره شود.
دیستایمیا یا اختلال افسرده خویی می تواند به صورت نامحسوس در فرد وجود داشته باشد بنابراین شناسایی را با دشواری مواجه می کند. اما اگر فردی حداقل دو مورد از علائم ذیل را داشته باشد یعنی دچار اختلال افسرده خویی است.
علائم اختلال افسرده خویی
از دست دادن اشتها یا پر خوری: ممکن است فرد دارای افسردگی خفیف اشتهای خود را از دست بدهد یا دچار پر خوری بیش از حد شود اما آنچه که مسلم است نوسان در میزان اشتهای فرد است.
بی خوابی یا پر خوابی: ممکن است فرد دچار اختلال در خواب شده و بیش از حد بخوابد یا ممکن است دچار بی خوابی شده و برای خوابیدن نیازمند دارو باشد.
کمبود انرژی: در این حالت فرد کمبود انرژی و خستگی مداوم را تجربه می کند البته باید بررسی شود که کمبود انرژی فرد بر اثر بیماری های جسمی از جمله کم کاری تیروئید نباشد.
استرس: داشتن استرس در کنار کمبود انرژی نشانه جدی اختلال افسرده خویی است که باید پیگیری شود.
کاهش اعتماد به نفس و قدرت تمرکز: فرد افسرده خود دچار افت اعتماد به نفس شده و تمرکز خود بر روی مسائل از دست می دهد.
اشکال در تصمیم گیری: یکی دیگر از مسائلی که در افسرده خویی دچار مشکل می شود تصمیم گیری است.
حس ناامیدی: احساس ناامیدی به قدری در این افراد بالا است که در کلام و رفتارشان مشهود است و حتی با نوید آینده خوب هم امیدوار نمی شوند.
این علائم در افسردگی اساسی نیز دیده می شود اما کنترل این علائم در افسرده خویی تا حدودی، در دست فرد است و زندگی او را از چرخه طبیعی خارج نمی کنند اما در افسردگی اساسی فرد نمی تواند به زندگی روزمره خود رسیدگی کند. فرد دارای افسرده خویی می تواند کارهای روزمره اش را انجام دهد، به نظافت خود رسیدگی کند، با همکارانش گفتگو کند اما از درون چیزی درحال مضمحل کردن او است و آن حس افسردگی است. برخلاف افسردگی اساسی پیدا کردن دلیل بیرونی برای افراد افسرده خو دشوار است زیرا دلیل افسردگی شان درونی است و این افسردگی از درون به آرامی آن ها را از پای در می آورد دلیل نام گذاری دیستایمیا به افسردگی با عملکرد فردی بالا نیز همین است زیرا فرد ظاهرا عادی و دارای عملکرد مناسب است اما در درون چیزی او را آزار می دهد.
نشانه های اختلال افسرده خویی
دوری از موقعیت های اجتماعی: فرد افسرده خو از نظر ارتباط گیری اجتماعی دچار مشکل است و از حضور در موقعیت های اجتماعی اجتناب می ورزد اینکار به دلیل کمبود انرژی است، او سعی دارد باقی مانده انرژی خود را صرف انجام کارهای روزمره خود کند. او به مرور تمام برنامه ها و قرار ملاقات های خود را کنسل می کند حتی اگر در گذشته به آن ها علاقه مند بوده باشد زیرا می خواهند تنها باشند.
احساس زودرنجی: فرد به شدت زود رنج و تحریک پذیر می شود و به کوچک ترین مسئله واکنش نشان می دهد.
خستگی: فرد مدام احساس خستگی دارد و حتی با انجام کوچک ترین کارها خسته می شود درحالی که در گذشته توانایی انجام کارهای بیشتری را داشته است. بنابراین خستگی یکی از مهم ترین نشانه های تشخیص گذاری انواع افسردگی است.
عدم تمرکز و کاهش حافظه: ممکن است فرد کتاب مورد علاقه اش را بخواند اما زمانی که به صفحات قبل بازمی گردد هیچ چیز را به یاد نیاورد یا پادکستی را گوش دهد اما چیزی از آن متوجه نشود یا ممکن است پیشنهاد تماشای فیلمی را بدهد اما به محض شروع فیلم بخوابد و توجهی به آن نداشته باشد.
عادت های مقابله ای ناسالم: فردی که سابقا مصرف سیگار و الکل داشته اما جدیدا در مصرف سیگار یا الکل زیاده روی می کند، یا حتی فردی که در مصرف شیرینی زیاده روی می کند، می تواند مستعد افسردگی خفیف باشد. عادت مقابله می تواند به شکل دوری از جمع نیز بروز پیدا کند برای مثال فرد از حضور در جمع اعضای خانواده پرهیز می کند و ترجیح می دهد در اتاق خود بماند. افراط در هر چیزی از جمله بازی های کامپیوتری یا خوردن غذا نیز از عادات مقابله ای ناسالم محسوب می شوند.
بازگشت به عادت های قبلی: ممکن است فرد به عاداتی که ترک کرده است باز گردد. یا عادت های ناسالم جدید برای خود تعریف کرده و به آن ها عمل کند.
نگرانی در مورد گذشته و آینده: این افراد در لحظه حال زیست نمی کنند بلکه مدام نگران گذشته یا آینده خود هستند و مدام کلام و رفتار گذشته خود را مرور کرده و بابت آن ها افسوس می خورند بنابراین لحظه حال را که آینده را خواهد ساخت از دست می دهند و دچار آینده ناخوشایندی می شوند و این سیکل معیوب ادامه پیدا می کند. دلیل این مشکل این است که اضطراب و افسردگی بسیار به یکدیگر نزدیک هستند و یکدیگر را پوشش می دهند.
درمان اختلال افسرده خویی
در صورتی که تشخیص گذاری به موقع انجام شود این مشکلات قابل حل هستند و می توان آن ها را با عادات و رفتار های سالم جایگزین کرد. اگر دو مورد از این موارد در شما یا یکی از نزدیکان شما وجود دارد، بهتر است که به متخصص مراجعه کرده و سریعا در صدد درمان برآیید. برای برخی از افراد چند جلسه روان درمانی کفایت کرده و مشکل شان برطرف می شود اما در مورد برخی از افراد نیاز به دارو درمانی وجود دارد.