اختلال وسواسی-جبری نظم و تقارن (Orderliness and Symmetry OCD) یک زیرگروه از اختلال وسواسی-جبری (OCD) است که با افکار مزاحم مداوم و رفتارهای اجباری در ارتباط با شباهت، نظم، تعادل و تقارن مشخص میشود. این زیرگروه از اختلال وسواسی-جبری مشابه علائم اختلال وسواسی-جبری کمالگرایی (Just Right) است.
اختلال وسواسی-جبری (OCD) یک اختلال روانی است که با چرخهای بیپایان از وسواسها، اضطرابها و اجبارها شناخته میشود.
اختلال وسواسی-جبری نظم و تقارن چگونه است؟
افراد مبتلا به OCD تقارن ممکن است وسواسهای مکرری در مورد عدم تقارن یا بینظمی اشیاء تجربه کنند. آنها ممکن است بر روی موقعیت یا ترتیب برخی اشیاء تمرکز کنند و زمانی که این اشیاء به درستی چیده نشدهاند یا در هم ریخته به نظر برسند، احساس ناراحتی و اضطراب کنند.
“وقتی کودک بودم اگر شانه چپم به چیزی میخورد، بر روی این تمرکز میکردم (با ناراحتی) که چطور شانه راست من احساس عجیب یا کثیف میکرد تا زمانی که بتوانم دوباره به همان نقطه برگردم و شانه راستم را به چیزی بزنم.”
افراد مبتلا به این نوع اختلال وسواسی-جبری ممکن است زمانی که کلمات نوشته شده به شکل ناقص یا به طور نادرست در خطهای صفحه قرار دارند، دچار مشکل شوند. این وسواسها نسبت به تقارن باعث میشود که افراد احساس ناراحتی و اضطراب شدیدی نسبت به هر چیزی که با حس نظم آنها مطابقت نداشته باشد، داشته باشند.
در نتیجه، این افراد ممکن است به طور اجباری اشیاء را اصلاح، مرتب یا جابجا کنند تا آنها را به شکلی کامل و قابل قبول قرار دهند، یا کلمات دستنویس را بارها و بارها بازنویسی کنند تا به شکل صحیح و هماهنگ درآیند.
افراد ممکن است احساس وحشت یا ناراحتی کنند که اتفاق بدی خواهد افتاد مگر اینکه به رفتار اجباری خود برای بیاثر کردن آن بپردازند.
تحقیقات نشان داده که حدود 36-50% از افراد مبتلا به OCD این زیرگروه را دارند (لوکنر و همکاران، 2016؛ ولووچو و همکاران، 2021).
وسواسهای OCD تقارن
وسواس به افکار یا تمایلات مزاحم و ناخواستهای گفته میشود که هر لحظه ممکن است به ذهن فرد خطور کند. افراد مبتلا به OCD معمولاً بر روی این افکار مزاحم تمرکز کرده و اضطراب یا ناراحتی شدیدی را تجربه میکنند.
برخی از وسواسهای رایجی که در OCD تقارن مشاهده میشوند عبارتند از:
تمایل به مرتبسازی و نظم دادن به اشیاء
فرد مبتلا به این نوع OCD احساس میکند که باید اشیاء را به طور تقارندار مرتب کند.
برای مثال، ممکن است لباسها را در کمد، بالشتها را روی تخت، اشیاء را روی قفسه، غذاها را در یخچال یا وسایل را در کشو مرتب کند.
این تمایلات ممکن است در خانه خود فرد، خانه دوست، محل کار، رستوران، سوپرمارکت و غیره رخ دهد. افراد مبتلا به این زیرگروه OCD ممکن است احساس کنند که باید اشیاء را به شیوه خاصی لمس کنند یا آنها را به ترتیبی خاص بردارند.
نیاز به تعادل
افراد مبتلا به OCD تقارن ممکن است احساس نیاز به ایجاد تعادل در رفتارهای خود داشته باشند.
برای مثال، اگر در حال پیادهروی هستند، ممکن است احساس کنند که باید همان مقدار فشار را روی هر دو پا وارد کنند، یا اگر در حال نشستن پشت میز خود هستند و یکی از پاهایشان را حرکت میدهند، ممکن است احساس تمایل شدیدی به حرکت دادن پای دیگرشان به همان شیوه داشته باشند.
نمونههای دیگر میتواند شامل نیاز به بستن کفش پای راست به گونهای که کشش کفش پای چپ را مطابقت دهد، یا نیاز به لمس شانه چپ خود اگر کسی به طور تصادفی شانه راستشان را لمس کند تا تعادل برقرار شود.
ترس و اضطراب شدید
افرادی که وسواس OCD تقارن را تجربه میکنند، معمولاً با ترس و اضطراب شدیدی مواجه میشوند، معمولاً به دلیل اینکه اگر چیزی ناهماهنگ یا نامتقارن باشد، ممکن است چیزی وحشتناک برای خودشان یا فردی که دوستش دارند اتفاق بیفتد. آنها از آنچه ممکن است در صورت عدم تطابق با نیازشان برای نظم کامل رخ دهد، وحشت دارند.
پیشنهاد مطالعه: اختلالات اضطرابی
ناخوشایندی از هر چیزی که نامتقارن باشد
علاوه بر ترس و اضطرابی که ناشی از وسواسهایشان است، افراد مبتلا به OCD تقارن همچنین نسبت به نامتقارنی یا چیزهایی که “به طور یکنواخت چیده نشدهاند” احساس بیاعتمادی شدیدی دارند.
نامتقارنی اغلب باعث ایجاد احساس ناخوشایندی و ناراحتی میشود، حتی در موقعیتهایی که لزوماً تحریککننده نیستند.
احساس ناتمامی
برخی از افراد مبتلا به OCD تقارن همچنین احساس ناتمامی یا اینکه چیزها “درست نیستند” را زمانی که با نامتقارنی مواجه میشوند، تجربه میکنند.
آنها احساس مداوم و آزاردهندهای دارند که چیزها “ناهماهنگ” یا ناقص هستند، که این احساس به آنها انگیزه میدهد تا رفتارهای اجباری انجام دهند و اشیاء را تقارندار کنند.
چون این وسواسها باعث ایجاد ناراحتی عاطفی شدید میشوند، افراد مبتلا به OCD برای کاهش این احساسات و مدیریت اضطراب خود رفتارهای آیینی انجام میدهند. این رفتارها به عنوان اجبارها شناخته میشوند.
اجبارهای OCD تقارن
اجبارها رفتارها یا آیینهایی هستند که افراد مبتلا به OCD در پاسخ به یک وسواس انجام میدهند. افراد این اجبارها را برای کاهش اضطراب و بیاثر کردن ترسهای خود انجام میدهند. آنها همچنین این رفتارها را برای ایمن نگه داشتن اشیاء ، اطمینان از اینکه افکارشان به حقیقت نمیپیوندند، ویا جلوگیری از وقوع چیزی بد انجام میدهند.
حتی اگر فرد آگاه باشد که اجبارهایش منطقی نیستند، هنوز هم مجبور به انجام آنها میشود، یا به دلیل ترس از اینکه اگر این کار را انجام ندهد، اتفاق بدی خواهد افتاد، یا به این دلیل که احساس اضطراب و ناراحتی شدیدی میکند.
برخی از اجبارهای رایجی که در OCD تقارن مشاهده میشوند عبارتند از:
مرتبسازی و ترتیبدهی
اجبارهای OCD تقارن بیشتر بر روی مرتبسازی و نظم دادن به اشیاء متمرکز هستند تا نیاز فرد به “درست بودن” یا “کمال” را برآورده کنند.
این میتواند شامل مرتب کردن اشیاء بر اساس رنگ، اندازه یا تعداد، یا چیدن اشیاء به طوری که با یک معیار زیبایی خاص هماهنگ باشد. برخی از نمونهها عبارتند از:
- قرار دادن اشیاء به گونهای که فاصله یکسانی بین آنها باشد
- مرتبسازی/چیدن کتابها روی قفسه بر اساس رنگ یا اندازه
- سازماندهی اشیاء روی قفسههای سوپرمارکت طبق استانداردهای خود
- چیدن یا مرتب کردن لباسها یا کفشها در کمد به روشی خاص یا بر اساس مجموعهای از قوانین که در ذهن خود تعیین کردهاند
متعادل کردن
دیگر اجبارهای OCD تقارن ممکن است بر روی “متعادل کردن” اشیاء یا رفتارها تمرکز کنند.
این به معنای اطمینان از این است که اشیاء یا کلمات به طور یکنواخت فاصلهگذاری شده یا متعادل هستند و رفتارها برابر شدهاند. برخی از نمونهها عبارتند از:
- بستن کفشها به گونهای که هر دو طرف به یک اندازه سفت باشند
- لمس کردن زانوی چپ برای احساس تقارن اگر چیزی به زانوی راست برخورد کند
- نوشتن دقیقاً تعداد کلمات یکسان در هر خط صفحه
- شمردن گامها به طوری که دقیقاً همان تعداد گام با پای راست و پای چپ برداشته شود
- مرتب کردن غذا روی بشقاب به گونهای که همه غذاها در یک جهت و به طور یکنواخت فاصلهگذاری شده باشند
- تنظیم کتابها روی قفسه کتاب به گونهای که پشت جلدها همگی در یک خط یکنواخت قرار گیرند
این تجربه شخصی واقعی نیاز اجبارآمیز به تعادل و متعادل کردن را به خوبی نشان میدهد:
“اگر چیزی را با دست چپ خود لمس کنم، مثل یک میز، باید دقیقاً همان نقطه را با دست راست خود لمس کنم. این تا جایی ادامه پیدا میکند که وقتی و اگر گوشم را خاراندم، باید گوش دیگرم را هم بخارشم (حتی اگر آن هم خارش نداشته باشد) به همان مدت زمانی که گوش اول را خاراندهام.”
اجتناب
مشابه بیشتر انواع دیگر OCD، اجتناب یک اجبار رایج است. چون افراد مبتلا به OCD تقارن اضطراب و ناراحتی زیادی را زمانی که چیزها نامتقارن یا ناهماهنگ به نظر میرسند تجربه میکنند، ممکن است از برخی موقعیتها که میدانند احتمالاً OCD آنها تحریک خواهد شد، اجتناب کنند.
این میتواند شامل اجتناب از اعداد فرد، موقعیتهایی که پتانسیل نامتقارنی دارند، یا مکانهایی باشد که به آنها احساسات منفی مرتبط با وسواسهایشان را یادآوری میکند. برخی از نمونهها عبارتند از:
- اجتناب از اتاقها یا مناطقی که دارای اشکال هندسی نامتقارن هستند، مانند کفهایی با کاشیهای ناهماهنگ یا دیوارهایی با خطوط کج
- شمارش هنگام انجام فعالیتها بهطوری که بر روی عددی زوج تمام کنند (پیادهروی، نوشتن کلمات، جویدن)
- گرد کردن اعداد به بالا یا پایین برای تبدیل آنها به عددی زوج بهمنظور اجتناب از اعداد فرد
دوباره انجام دادن
بسیاری از اجبارهای OCD بر نیاز به دوباره انجام دادن، دوباره بررسی کردن یا دوباره مرتب کردن تمرکز دارند. این به این دلیل است که بیشتر افراد مبتلا به OCD دچار تردید شدید نسبت به خود هستند و بنابراین به خود یا حافظههایشان اعتماد ندارند.
در نتیجه، آنها اغلب نیاز دارند که اشیاء یا اعمال را دوباره مرتب کنند، دوباره ترتیب دهند یا حتی تا زمانی که احساس کنند “درست است” یا تا زمانی که مطمئن شوند که به درستی سازماندهی شدهاند، ادامه دهند. برخی از نمونهها عبارتند از:
- بازنویسی کلمات یا حروف روی صفحه تا زمانی که هیچ نقص یا نامتقارنی در نوشتار وجود نداشته باشد
- مرتب کردن اشیاء در یخچال یا انبار به طور مکرر تا زمانی که احساس کنند که همه چیز کامل و متقارن است
- و حتی بعد از مرتب کردن یخچال یا انبار به شیوهای که درست به نظر میرسد، دوباره بررسی کردن برای اطمینان از اینکه همه چیز همانطور که آنها مرتب کردهاند، به طور کامل و دقیق چیده شده باشد.
چرا من به نظم وسواس دارم؟
دلایل پشت OCD تقارن شامل تفکر جادویی، حفاظت غیرعملی و نیاز ساده به احساس درست بودن است.
- تفکر جادویی: افراد مبتلا به وسواسهای تقارن و دقت ممکن است تفکر جادویی یا خرافات مرتبط با تمرکز خود را تجربه کنند.
آنها ممکن است نگران باشند که اگر چیزها در مکان درست قرار نداشته باشند، اتفاق بدی برای خودشان یا کسی که دوست دارند بیفتد.
آنها ممکن است حتی احساس مسئولیت کنند اگر اتفاق بدی بیفتد، زیرا که عمل خاصی را برای مقابله با فکر وسواسی خود انجام ندادهاند.
اگرچه افراد مبتلا به OCD میدانند که این افکار غیرمنطقی هستند، اما احساس نگرانی یا ناراحتی خواهند کرد مگر اینکه به وسواس خود تسلیم شوند و در نتیجه چرخه OCD را تقویت میکنند. - حفاظت غیرعملی: مشابه تمام انواع OCD، افراد مبتلا به OCD تقارن باور دارند که با انجام اجبارها از خود و دیگران محافظت میکنند. انجام اجبارها به افراد مبتلا به OCD این احساس را میدهد که ایمنتر و کنترل بیشتری دارند.
- نیاز به احساس درست بودن: مانند OCD کمالگرایی، افراد مبتلا به OCD تقارن وسواس دارند که همه چیز به طور دقیق “درست” به نظر برسد، شنیده شود یا احساس شود.
آنها تا زمانی که تقارن به دست نیاید احساس رضایت یا آرامش نمیکنند و به همین دلیل ممکن است ساعتها در روز به انجام رفتارهای اجباری بپردازند.
اثرات بر زندگی روزمره
شدت علائم OCD و تأثیر آنها بر زندگی روزمره افراد از فردی به فرد دیگر متفاوت است. برای برخی، ممکن است تریگرها (محرکها) خاص و آسان برای شناسایی و مدیریت باشند، در حالی که افراد مبتلا به تریگرهای عمومیتر ممکن است متوجه شوند که در موقعیتهای روزمره دائماً احساس فشار و اضطراب دارند.
با این حال، در تمام موارد، زندگی با OCD بسیار چالشبرانگیز است و میتواند تأثیرات منفی زیادی بر سلامت جسمی و روانی فرد بگذارد. در صورت عدم درمان، این اختلال میتواند تقریباً بر هر جنبهای از زندگی فرد تأثیر بگذارد.
وسواسهای OCD تقارن میتوانند تمامگیر باشند و احساس کنند که غیرممکن است متوقف شوند. افراد مبتلا به OCD تقارن ممکن است ساعتها در روز به افکار وسواسی خود پرداخته و درگیر رفتارهای اجباری شوند.
آنها معمولاً احساس میکنند که تمایلاتشان بسیار سخت است که نادیده بگیرند، که باعث میشود تمرکز بر آنچه در حال حاضر در حال وقوع است، دشوار باشد. احتمالاً به شدت بر روی این احساسات متمرکز هستند بهطوری که کاملاً تسخیر شدهاند.
این میتواند بر توانایی فرد در تمرکز در محل کار، ادامه تحصیل، شرکت در فعالیتهای برنامهریزی شده، گذراندن وقت با خانواده و دوستان، یا حفظ روابط تأثیر بگذارد.
یک فرد مبتلا به OCD تقارن ممکن است بگوید:
“من قبلاً با روابط مشکل داشتم (و هنوز هم دارم با بعضی مسائل کنار میآیم) چون هر چهرهای نامتقارن است. در ابتدا میتوانستم نادیده بگیرم، اما هر چه بیشتر با کسی میبودم، بیشتر متوجه نامتقارنی و نقصها میشدم تا جایی که حتی نگاه کردن به آنها باعث اضطراب میشد. اکنون در حال تمرین ERP هستم و خیلی بهتر شده است.”
بسیاری از افراد مبتلا به این نوع OCD احساس بدبختی و درماندگی میکنند زیرا اگرچه از این وضعیت متنفرند، اما به دلیل اضطراب شدیدی که هنگام تلاش برای متوقف کردن این رفتارها ایجاد میشود، احساس ناتوانی میکنند. آنها ممکن است به دلیل اضطراب شدید، کمبود انرژی یا نیاز به انجام اجبارها در نقاط مختلف روز، از اجتماع کنارهگیری کنند.
زندگی با چنین اختلالی میتواند اعتماد به نفس فرد را کاهش داده و حس خودآگاهی او را تضعیف کند. تأثیر OCD تقارن میتواند منجر به افسردگی، یأس و انزوای اجتماعی شود.
با این حال، درمانهای مؤثری وجود دارند که میتوانند به فرد کمک کنند تا از علائم OCD خود راحتی پیدا کرده و زندگی پرمعنایی داشته باشند.
آیا OCD تقارن قابل درمان است؟
اختلال وسواسی-جبری (OCD) قابل درمان و مدیریت است. شما میتوانید یاد بگیرید که چگونه علائم خود را مدیریت کنید تا تأثیر کمتری بر زندگی روزمرهتان بگذارد، از طریق دارو، درمان، آگاهی ذهنی (Mindfulness) یا ترکیبی از این درمانها.
حداقل نیمی از افرادی که برای درمان OCD درخواست میدهند، در بلندمدت به کاهش علائم و بهبود کیفیت زندگی و عملکرد خود خواهند رسید.
بهترین نتایج معمولاً در افرادی به دست میآید که زود تشخیص داده شدهاند و به سرعت برنامه درمانی شدتدارتری را شروع میکنند.
بسته به شدت OCD، برخی افراد ممکن است به درمانهای بلندمدتتر یا شدیدتر نیاز داشته باشند.
درمان مواجهه و پیشگیری از پاسخ (ERP): یکی از درمانهای مؤثر است که به طور ویژه برای OCD طراحی شده است. در این روش، فرد به تدریج با منابع اضطرابآور یا وسواسهای خود مواجه میشود، اما از انجام رفتارهای اجباری جلوگیری میکند. این فرآیند به تدریج به فرد کمک میکند تا یاد بگیرد که اضطراب را بدون انجام رفتارهای اجباری تحمل کند و به این ترتیب چرخه OCD شکسته میشود.
درمانهای دیگر: شامل دارودرمانی (معمولاً داروهای ضدافسردگی) و روشهای رواندرمانی مانند Cognitive Behavioral Therapy (CBT) یا Mindfulness-Based Cognitive Therapy (MBCT) نیز میتوانند مؤثر باشند.
با پیگیری درمان، بیشتر افراد میتوانند علائم خود را مدیریت کنند و زندگی با کیفیتی بهتر داشته باشند.