تاثیر خواب بر رابطه
خواب بهعنوان یکی از فرآیندهای حیاتی زندگی، نقش مهمی در سلامت روان، تنظیم هیجانات و کیفیت روابط زوجین ایفا میکند. تحقیقات نشان میدهد که الگوهای خواب مشترک بین زوجین میتواند بر رضایت زناشویی، احساس نزدیکی عاطفی و پایداری رابطه تأثیرگذار باشد. در این مقاله، به بررسی جدیدترین یافتههای علمی درباره ارتباط بین الگوهای خواب و کیفیت روابط زوجین پرداخته شده و اهمیت درک این پیوند در مداخلات روانشناختی مطرح شده است.
خواب ناکافی یا بیکیفیت میتواند تأثیرات منفی قابل توجهی بر عملکرد شناختی، تنظیم هیجان و روابط اجتماعی داشته باشد . در چارچوب روابط زوجین، کیفیت خواب مشترک به عنوان عاملی مهم در ایجاد و حفظ صمیمیت عاطفی و رضایت از رابطه شناخته شده است. الگوهای خواب شامل همزمانی زمان خواب، وضعیت بدنی در خواب، کیفیت خواب ادراک شده و اختلالات خواب میشود که همگی میتوانند نقش بسزایی در کیفیت روابط ایفا کنند .
مطالعات اولیه بر الگوهای خواب فردی تمرکز داشتند، اما تحقیقات اخیر نشان دادهاند که در زوجین، خواب یک تجربه اشتراکی محسوب میشود .
الگوهای خواب مشترک شامل موارد زیر است:
همزمانی زمان خواب: رفتن به رختخواب و بیدار شدن در زمانهای مشابه.
ارتباط فیزیکی در خواب: مانند در آغوش گرفتن یا تماس بدنی هنگام خواب.
کیفیت خواب: احساس طراوت پس از بیداری.
اختلالات خواب: مانند خر و پف یا بیقراری شبانه.
تحقیقات نشان داده است که زوجینی که زمان خوابشان با یکدیگر هماهنگ است، از سطح بالاتری از رضایت زناشویی برخوردارند . همزمانی خواب با احساس حمایت، نزدیکی عاطفی و کاهش تعارضات مرتبط است. برعکس، ناهماهنگی در زمان خواب میتواند به سردی عاطفی و افزایش تعارضات منجر شود.
تماس فیزیکی هنگام خواب، مانند در آغوش گرفتن یا لمس، با افزایش ترشح اکسیتوسین ـ هورمون پیوند اجتماعی ـ همراه است که میتواند حس صمیمیت و رضایت از رابطه را تقویت کند . مطالعات تصویربرداری مغزی نیز نشان دادهاند که تماس بدنی در خواب مناطق مغزی مرتبط با احساس امنیت و آرامش را فعال میکند.
اختلالات خواب و پیامدهای منفی بر روابط
اختلالات خواب، مانند بیخوابی، خر و پف، یا سندرم پای بیقرار، میتواند خواب شریک زندگی را مختل کند و باعث تحریکپذیری، کاهش همدلی و افزایش تعارض شود . این اختلالات در صورت عدم مدیریت، به تدریج به کاهش رضایت زناشویی و حتی افزایش احتمال جدایی میانجامند.
برخی پژوهشها نشان میدهند که زنان نسبت به کیفیت خواب شریک زندگی حساستر هستند و کیفیت خواب ضعیفتر را بیشتر تجربه میکنند، در حالی که مردان بیشتر تحت تأثیر همزمانی زمان خواب قرار میگیرند . این یافتهها اهمیت توجه به تفاوتهای فردی در مداخلات روانشناختی را برجسته میکند.
مکانیسمهای زیربنایی که ارتباط بین خواب مشترک و کیفیت روابط را توضیح میدهند، عمدتاً به تعامل بین فرآیندهای فیزیولوژیک، شناختی و هیجانی مربوط میشوند. از دیدگاه فیزیولوژیک، کیفیت خواب ناکافی منجر به افزایش واکنشپذیری سیستم عصبی سمپاتیک، کاهش تنظیم هیجانی و اختلال در ترشح هورمونهایی مانند اکسیتوسین و کورتیزول میشود که به نوبه خود بر رفتارهای بینفردی تأثیر منفی میگذارد. سطح پایین اکسیتوسین با کاهش احساس اعتماد، همدلی و دلبستگی در تعاملات زوجین همراه است. از سوی دیگر، افزایش کورتیزول ـ که هورمون استرس محسوب میشود ـ با تحریکپذیری، بیحوصلگی و افزایش تعارضات زناشویی مرتبط است.
از منظر شناختی، خواب ناکافی میتواند باعث اختلال در پردازش اطلاعات اجتماعی شود. تحقیقات نشان میدهد که افراد کمخواب در درک نشانههای هیجانی دیگران دچار خطا میشوند، که این مسئله میتواند به سوءتفاهمهای مکرر در روابط منجر شود. همچنین خواب ناکافی با کاهش ظرفیت برای مدیریت تعارضات و تصمیمگیریهای مؤثر در روابط همراه است. این یافتهها اهمیت خواب با کیفیت را نه تنها برای سلامت فردی بلکه برای سلامت رابطهای نیز برجسته میکند.
شواهد طولی نشان دادهاند که الگوهای خواب زوجین در بلندمدت میتوانند شاخصی پیشبین برای پایداری یا فروپاشی روابط باشند. زوجهایی که الگوهای خواب هماهنگ و کیفیت خواب مطلوب را حفظ میکنند، نسبت به زوجهایی که دچار اختلالات خواب مزمن هستند، سطوح بالاتری از رضایت، تعهد و ثبات رابطه را تجربه میکنند.
در مقابل، مشکلات مداوم در خواب مشترک میتواند به مرور زمان منجر به فاصلهگیری هیجانی، کاهش تعاملات مثبت و حتی افزایش خطر جدایی و طلاق شود.
عوامل مختلفی میتوانند بر الگوهای خواب مشترک زوجین تأثیرگذار باشند. از جمله این عوامل میتوان به سبکهای دلبستگی، ویژگیهای شخصیتی (مانند روانرنجوری یا برونگرایی)، فشارهای شغلی، داشتن فرزند، و وضعیتهای پزشکی مانند اختلالات تنفسی خواب اشاره کرد. برای مثال، افرادی با سبک دلبستگی اضطرابی ممکن است بیشتر به تماس بدنی در خواب نیاز داشته باشند، در حالی که افراد با سبک دلبستگی اجتنابی ممکن است از نزدیکی بیش از حد در زمان خواب احساس ناراحتی کنند. همچنین تفاوتهای شبانهروزی (صبحگاهی بودن یا شبزندهدار بودن) میتواند باعث ناهماهنگی در زمان خواب شود که نیاز به تطبیق و مذاکره بین زوجین را افزایش میدهد.
راهبردهای ارتقاء الگوهای خواب مشترک
با توجه به اهمیت خواب در کیفیت روابط، توسعه و ترویج راهبردهایی برای بهبود الگوهای خواب مشترک ضروری به نظر میرسد. از جمله این راهبردها میتوان به تنظیم برنامه خواب منظم، ایجاد محیط خواب مناسب (از نظر نور، دما و صدا)، کاهش استفاده از وسایل الکترونیکی قبل از خواب، و آموزش مهارتهای ارتباطی برای مذاکره درباره نیازهای خواب اشاره کرد. همچنین آموزش زوجین در زمینه شناسایی و مدیریت اختلالات خواب، مانند استفاده از درمانهای پزشکی برای خر و پف یا بیخوابی، میتواند نقش مهمی در ارتقاء کیفیت خواب و به تبع آن بهبود روابط ایفا کند .
با توجه به اهمیت الگوهای خواب در کیفیت روابط، مداخلاتی همچون آموزش بهداشت خواب، درمان شناختی-رفتاری برای بیخوابی (CBT-I) و درمانهای زوجی میتوانند به بهبود الگوهای خواب مشترک کمک کنند. بهطور خاص، درمانهایی که بر همزمانی خواب، افزایش تماس فیزیکی مثبت و مدیریت اختلالات خواب تمرکز دارند، میتوانند تأثیر مثبتی بر کیفیت رابطه داشته باشند .
نتایج مطالعات حاکی از آن است که خواب، نه تنها یک نیاز فیزیولوژیک فردی، بلکه یک پدیده بینفردی در روابط زوجین محسوب میشود. خواب مشترک میتواند بهعنوان شاخصی از صمیمیت رابطه و ابزاری برای بهبود آن در نظر گرفته شود. لازم است درمانگران و مشاوران خانواده، به الگوهای خواب زوجین توجه بیشتری داشته باشند و در ارزیابیها و برنامههای مداخلاتی خود، خواب را بهعنوان یکی از ابعاد مهم در نظر بگیرند.
خواب مشترک، از طریق تأثیر بر صمیمیت، رضایت و پایداری رابطه، نقشی کلیدی در کیفیت روابط زوجین ایفا میکند. بهبود الگوهای خواب مشترک میتواند بهعنوان راهکاری مؤثر برای ارتقای سلامت روانی و بهزیستی روابط زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
منابع
Bartlett, B. A., Martin, S. R., & Marital Sleep Research Group. (2021). Improving relationship quality through sleep interventions: Emerging evidence and future directions. Journal of Family Psychology, 35(2), 125–136. https://doi.org/10.1037/fam0000836
Gordon, A. M., Chen, S., & Wittenberg, E. (2020). Sleep and interpersonal relationships: A review. Current Opinion in Psychology, 34, 28-32. https://doi.org/10.1016/j.copsyc.2019.07.004
Hasler, B. P., & Troxel, W. M. (2021). Couples’ sleep: An update on correlates and consequences. Current Sleep Medicine Reports, 7(1), 1-9. https://doi.org/10.1007/s40675-021-00210-0
Kalmbach, D. A., Cuamatzi-Castelan, A. S., Tonnu, C. V., Tran, K. M., Anderson, J. R., Roth, T., & Drake, C. L. (2022). Sleep disturbance and relationship quality: The mediating role of stress and emotional regulation. Journal of Sleep Research, 31(2), e13560. https://doi.org/10.1111/jsr.13560
Knutson, K. L. (2020). Sleep and social relationships in health and disease. Sleep Medicine Clinics, 15(2), 205-214. https://doi.org/10.1016/j.jsmc.2020.01.003
Troxel, W. M. (2019). It’s more than sex: Exploring the dyadic nature of sleep and implications for health. Psychosomatic Medicine, 81(9), 799–805. https://doi.org/10.1097/PSY.0000000000000744
Troxel, W. M., Robles, T. F., Hall, M., & Buysse, D. J. (2020). Marital quality and the marital bed: Examining the covariation between relationship quality and sleep. Sleep Medicine Reviews, 42, 67-74. https://doi.org/10.1016/j.smrv.2018.09.002