تفاوت های OCD وOCPD

تفاوت OCD و OCPD

اختلال وسواسی‌جبری (OCD) و اختلال شخصیت وسواسی‌جبری (OCPD) اگرچه از نظر نام شباهت زیادی دارند، اما در حقیقت دو پدیدهٔ بالینی متفاوت محسوب می‌شوند که هم در تعریف، هم در ماهیت علائم و هم در شیوهٔ درمان با یکدیگر تفاوت‌های اساسی دارند. بسیاری از افراد در نگاه نخست تصور می‌کنند این دو یک بیماری واحد هستند یا دست‌کم با یکدیگر همپوشانی کامل دارند، در حالی که بررسی‌های بالینی نشان می‌دهد که تفاوت میان آن‌ها به‌قدری مهم است که پیامدهای تشخیصی و درمانی بسیار متفاوتی ایجاد می‌کند. درک این تفاوت‌ها برای روان‌شناسان و روان‌پزشکان اهمیت زیادی دارد، زیرا نادیده گرفتن آن‌ها می‌تواند باعث انتخاب مداخلات نادرست شود.
OCD اختلالی است که با وجود افکار مزاحم، ناخواسته و تکرارشونده همراه است؛ افکاری که اضطراب زیادی ایجاد می‌کنند و فرد برای رهایی از آن‌ها به انجام رفتارهای تکراری و آیینی دست می‌زند. این رفتارها ممکن است شامل شست‌وشوی مداوم، چک کردن‌های بی‌پایان یا شمارش و تکرار خاصی باشند. مهم‌ترین ویژگی این افکار و رفتارها آن است که برای فرد ناخوشایند و ناخواسته‌اند و او کاملاً آگاه است که این حالت‌ها با ارزش‌ها و تمایلات درونی‌اش سازگار نیستند؛ به همین دلیل در ادبیات روانشناسی از آن‌ها به عنوان «خودناهمخوان» یا egodystonic یاد می‌شود. همین ویژگی باعث می‌شود که مبتلایان به OCD اغلب از علائم خود رنج ببرند و به دنبال درمان باشند.
در مقابل، OCPD یک اختلال شخصیت است، نه یک اختلال اضطرابی. ویژگی اصلی آن وجود الگویی پایدار از کمال‌گرایی افراطی، انعطاف‌ناپذیری، و نیاز شدید به کنترل است که از اوایل بزرگسالی شروع شده و در زمینه‌های مختلف زندگی فرد دیده می‌شود. برخلاف OCD، افکار و رفتارهای افراد مبتلا به OCPD معمولاً با ارزش‌ها و باورهای درونی‌شان همخوان است، به عبارت دیگر «خودهمخوان» یا egosyntonic محسوب می‌شوند. فرد نه‌تنها این ویژگی‌ها را مزاحم نمی‌داند بلکه اغلب آن‌ها را نشانهٔ مسئولیت‌پذیری و دقت تلقی می‌کند. به همین علت، بسیاری از مبتلایان به OCPD کمتر از بیماران OCD برای دریافت کمک مراجعه می‌کنند و معمولاً زمانی وارد درمان می‌شوند که روابطشان آسیب دیده یا کارایی‌شان به دلیل کمال‌گرایی و سختگیری بیش از حد کاهش یافته است.
تفاوت مهم دیگر این دو اختلال در ماهیت رفتارهاست. در OCD رفتارهای آیینی و تکراری با هدف مشخصی انجام می‌شوند و آن هدف کاهش اضطراب ناشی از افکار مزاحم است. مثلاً فردی که ترس از آلودگی دارد با شست‌وشوی مکرر دست‌ها سعی می‌کند اضطراب خود را مهار کند. اما در OCPD چنین آیین‌های اضطراب محوری وجود ندارد؛ رفتارهای این بیماران بیشتر در قالب کمال‌گرایی، کنترل افراطی و پایبندی انعطاف ناپذیر به قوانین و نظم ظاهر می‌شود. فرد ممکن است به دلیل پرداختن بیش از حد به جزئیات و نظم، در تکمیل کارها ناکام بماند یا همکاری با او برای دیگران دشوار شود. در OCD اختلال عملکرد عمدتاً از وقت‌گیر بودن آیین‌ها و اجتناب‌ها ناشی می‌شود، اما در OCPD اختلال بیشتر در روابط میان‌فردی و کار گروهی دیده می‌شود.

شیوع OCD و OCPD

شیوع OCD و OCPD

از نظر شیوع، هر دو وضعیت در جمعیت عمومی نسبتاً رایج‌اند. برآوردها نشان می‌دهد که شیوع مادام‌العمر OCD حدود ۲ تا ۳ درصد است، در حالی که OCPD در برخی مطالعات بین ۳ تا ۸ درصد گزارش شده است. با این حال، همپوشانی میان این دو اختلال هم وجود دارد. مطالعات نشان داده‌اند که برخی افراد همزمان معیارهای هر دو تشخیص را دارند و در چنین مواردی، معمولاً علائم خاصی مانند تقارن، مرتب‌سازی یا احتکار بیشتر دیده می‌شود. همزمانی OCD و OCPD می‌تواند بیانگر زیرگروه مشخصی از بیماران با شروع زودتر علائم و سیر مزمن‌تر باشد.

ریشه ها و علل OCD و OCPD

عوامل علت‌ساز در این دو اختلال نیز متفاوت‌اند. در OCD شواهد زیادی از نقش ژنتیک و اختلال در مدارهای مغزی مرتبط با قشر پیش‌پیشانی و عقده‌های قاعده‌ای وجود دارد. درمان‌های دارویی مانند SSRI و روش‌های روان‌درمانی رفتاری مانند مواجهه و جلوگیری از پاسخ (ERP) بر همین مبانی شکل گرفته‌اند و اثربخشی بالایی دارند. در OCPD اما ریشه‌های شخصیتی و سبک‌های مقابله‌ای ناسازگار بیشتر مطرح است. الگوهای رفتاری از اوایل زندگی شکل می‌گیرند و در بزرگسالی به صورت پایدار باقی می‌مانند. به همین دلیل، درمان OCPD بیشتر بر روان‌درمانی‌های بلندمدت متمرکز است؛ درمان‌هایی که به فرد کمک می‌کند انعطاف‌پذیرتر شود، کمال‌گرایی را تعدیل کند و مهارت‌های میان‌فردی خود را بهبود بخشد.

درمان OCD و OCDP

درمان OCD و OCPD

در عمل بالینی، تشخیص تفاضلی میان OCD و OCPD اهمیت زیادی دارد. وجود افکار و رفتارهای egodystonic منطبق با تشخیص OCD است، در حالی که ویژگی‌های egosyntonic با OCPD همخوانی دارد. درمانگر باید دقت کند که گاهی این دو همزمان وجود دارند و در چنین شرایطی لازم است برنامهٔ درمانی ترکیبی در نظر گرفته شود. معمولاً در صورت هم‌ابتلایی، ابتدا تمرکز بر کاهش علائم OCD منطقی است، زیرا این علائم اضطراب و رنج بیشتری ایجاد می‌کنند، سپس مداخلات بلندمدت برای تغییر الگوهای شخصیتی OCPD انجام می‌شود.
پیامدهای عملکردی این دو اختلال نیز متفاوت است. فرد مبتلا به OCD ممکن است به دلیل انجام مداوم آیین‌ها، اجتناب از موقعیت‌ها یا صرف وقت زیاد، کارایی روزانهٔ خود را از دست بدهد و روابط اجتماعی‌اش تحت تأثیر خجالت یا اضطراب شدید قرار گیرد. اما فرد مبتلا به OCPD اغلب در محیط کاری یا روابط نزدیک به مشکل برمی‌خورد، زیرا معیارهای سخت‌گیرانه، نیاز به کنترل و انعطاف ناپذیری او باعث ایجاد تعارض و فاصله با دیگران می‌شود. به عبارت دیگر، هر دو اختلال می‌توانند زندگی فرد را به شدت تحت تأثیر قرار دهند، اما مسیر بروز و نوع مشکلات متفاوت است.
در نهایت می‌توان گفت که OCD و OCPD اگرچه نام‌هایی مشابه دارند، دو تشخیص کاملاً متمایزند. شناخت دقیق این تفاوت‌ها نه‌تنها به بهبود دقت تشخیصی کمک می‌کند، بلکه موجب می‌شود درمانگر رویکردی مناسب و هدفمند انتخاب کند؛ رویکردی که در OCD عمدتاً مبتنی بر ERP و دارو است و در OCPD بر تغییر ساختارهای شخصیتی و مهارت‌های میان‌فردی تمرکز دارد. آگاهی از این نکات برای متخصصان روان‌شناسی و روان‌پزشکی حیاتی است و می‌تواند مسیر درمان و پیش‌آگهی بیماران را به شکل معناداری بهبود بخشد.

برای مشاوره رایگان و رزرو وقت (یا اگر تماس گرفتید و قادر به پاسخگویی نبودیم) شماره تماس خود را وارد کنید. ما به زودی با شما تماس می گیریم!

آخرین مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *