سبک های دلبستگی به عنوان الگوهای عاطفی در نخستین پیوندهای ما با مراقبان شکل میگیرند. این سبکها تأثیر بسزایی در رشد و توسعه کودک دارند و همچنین بر نحوه تعاملات عاطفی در بزرگسالی اثرگذارند. آگاهی از سبک دلبستگی خود (ایمن، دوسوگرا، اجتنابی یا بینظم) میتواند به شما کمک کند تا چالشهای احتمالی در روابط عاشقانهتان را بهتر شناسایی و مدیریت کنید.
تعریف دلبستگی
دلبستگی به عنوان یک رابطه عاطفی عمیق و پایدار شناخته میشود که شامل تبادل احساسات، مراقبت و لذت است. ریشههای تحقیق در زمینه دلبستگی به نظریههای فروید درباره عشق بازمیگردد اما جان بولبی به عنوان یکی از پیشگامان این حوزه به طور گستردهای به مطالعه دلبستگی پرداخته و او را به عنوان “پدر نظریه دلبستگی” میشناسند.
بر اساس نظریه دلبستگی که توسط روانپزشک بریتانیایی جان بولبی و روانشناس آمریکایی مری آینزورث توسعه یافته است، کیفیت پیوندهای عاطفی که فرد در دوران کودکی تجربه میکند، تأثیر قابل توجهی بر نحوه ارتباط او با دیگران و واکنش به صمیمیت در طول زندگی دارد.
جان بولبی تحقیقات جامع و دقیقی را در زمینه دلبستگی انجام داد و آن را به عنوان “ارتباط روانی پایدار بین افراد” تعریف کرد. او بر این باور بود که تجربیات اولیه در دوران کودکی نقش بسزایی در شکلگیری شخصیت و رفتارهای آینده فرد ایفا میکنند
ویژگیهای دلبستگی
بولبی چهار ویژگی کلیدی برای دلبستگی شناسایی کرده است:
- حفظ نزدیکی: تمایل به نزدیک شدن به افرادی که به آنها وابسته هستیم.
- پناهگاه امن: بازگشت به شکل دلبستگی به عنوان منبعی برای راحتی و ایمنی در مواجهه با ترس یا تهدید.
- پایهایمن: شکل دلبستگی به عنوان یک پایگاه امن عمل میکند که کودک میتواند از آن برای کشف محیط اطراف خود استفاده کند.
- پریشانی جدایی: اضطرابی که در غیاب شکل دلبستگی احساس میشود.
این ویژگیها نشاندهنده اهمیت دلبستگی در توسعه عاطفی و اجتماعی افراد هستند و تأثیرات عمیقی بر روابط انسانی دارند.
بولبی همچنین به بعد تکاملی دلبستگی اشاره کرد و بر این باور بود که این تمایل به ایجاد پیوندهای عاطفی قوی با افراد خاص، نقشی حیاتی در بقای انسان ایفا میکند. به عبارت دیگر دلبستگی نه تنها یک نیاز عاطفی است بلکه به عنوان یک سازوکار بقا نیز عمل میکند.
چهارسبک دلبستگی مختلف
چهار سبک دلبستگی اصلی شناسایی شدهاند. علاوه بر دستهبندی دلبستگی به دو نوع ایمن و ناایمن، سه زیرمجموعه از دلبستگی ناایمن وجود دارد که این چهار سبک دلبستگی را تشکیل میدهند:
- سبک دل بستگی ایمن
- سبک دلبستگی مضطرب
- سبک دلبستگی اجتنابی
- سبک دلبستگی بی نظم
دلبستگی ایمن
افرادی که دارای سبک دلبستگی ایمن هستند، معمولاً در روابط خود احساس همدلی و توانایی تعیین مرزهای مناسب را دارند. این افراد به طور کلی در روابط نزدیک خود احساس امنیت، ثبات و رضایت بیشتری تجربه میکنند. آنها از تنهایی نمیترسند و به راحتی میتوانند در روابط معنادار پیشرفت کنند.
سبک دلبستگی ایمن و روابط بزرگسالان
داشتن سبک دلبستگی ایمن به این معنا نیست که فرد در روابط خود بدون چالش یا مشکل است. بلکه این افراد به اندازه کافی احساس امنیت میکنند که بتوانند مسئولیت اشتباهات و ناکامیهای خود را بپذیرند و در صورت لزوم به دنبال کمک و حمایت باشند. این ویژگیها به آنها اجازه میدهد تا در مواجهه با مشکلات، به طور مؤثر عمل کنند و از رشد شخصی و ارتباطی بهرهمند شوند.
رابطه با مراقب اولیه
به عنوان فردی با سبک دلبستگی ایمن، احتمالاً مراقب اولیه شما توانسته است در دوران نوزادی با شما ارتباط مؤثری برقرار کند. این مراقب به خوبی قادر به مدیریت استرس خود بوده و در زمانهای اضطراب شما، به آرامش شما کمک کرده است. این نوع ارتباط به شما احساس امنیت و آرامش میبخشید و نیازهای متغیر شما را به طور منظم پاسخ میداد.
بدیهی است که هیچ والد یا مراقبی نمیتواند به طور کامل در تمام ساعات شبانهروز حضور داشته باشد. برای ایجاد دلبستگی ایمن در کودک، وجود پیوستگی و توجه کافی از سوی مراقب مهم است اما نیازی به کمال مطلق ندارد. در واقع هنگامی که مراقب شما قادر به درک نشانههای غیرکلامی شما نبوده است، احتمالاً تلاش کرده است تا نیازهای شما را شناسایی کرده و روند دلبستگی ایمن را حفظ کند.
سبک دلبستگی مضطرب (دوسوگرا)
سبک دلبستگی مضطرب، که به عنوان دوسوگرا نیز شناخته میشودچ به وضعیتی اشاره دارد که در آن افراد به شدت نیازمند توجه و نزدیکی عاطفی هستند. این افراد غالباً احساس اضطراب و عدم اطمینان نسبت به روابط خود دارند و ممکن است عزت نفس پایینی را تجربه کنند. آنها تمایل دارند که به شدت به دیگران وابسته شوند و در عین حال نگران این هستند که آیا دیگران نیز تمایل به نزدیکی و صمیمیت با آنها دارند یا خیر.
سبک دلبستگی مضطرب و روابط بزرگسالان
افرادی که دارای سبک دلبستگی مضطرب هستند ممکن است از چسبندگی بیش از حد به دیگران رنج ببرند و نیاز مداوم به عشق و توجه را تجربه کنند. این افراد ممکن است از ترس و اضطراب در مورد عشق واقعی شریک زندگی خود دچار فرسودگی عاطفی شوند. احساسات شدید وابستگی و نگرانی در مورد عدم پذیرش میتواند کیفیت روابط آنها را تحت تأثیر قرار دهد و منجر به ایجاد الگوهای رفتاری ناسازگار در تعاملات عاطفی شود.
رابطه با مراقب اولیه
معمولاً والدین یا مراقب اصلی افرادی که دارای سبک دلبستگی مضطرب هستند، در شیوههای فرزندپروری خود ناهماهنگ بودهاند. این مراقبان گاهی اوقات به نیازهای کودک پاسخ میدهند و در مواقع دیگر در دسترس نبوده یا حواسشان پرت میشود. این ناهماهنگی در پاسخگویی به نیازهای عاطفی کودک میتواند منجر به احساس عدم اطمینان و اضطراب در او شود. این تجربیات اولیه ممکن است الگویی برای رفتارهای عاطفی در روابط بزرگسالان فراهم کند و باعث شود که فرد در روابط خود دچار چالشهای مشابهی شود.
سبک دلبستگی اجتنابی – طردکننده
سبک دلبستگی اجتنابی – طردکننده، به ویژگیهای بزرگسالانی اشاره دارد که در روابط عاطفی خود تمایل دارند از صمیمیت و نزدیکی عاطفی اجتناب کنند. این افراد برخلاف کسانی که دارای سبک دلبستگی دوسوگرا هستند، به جای جستجوی نزدیکی و ارتباط عاطفی محتاطانه عمل کرده و ترجیح میدهند از وابستگی به دیگران دوری کنند. آنها معمولاً تمایل ندارند به دیگران تکیه کنند و از دیگران نیز انتظار دارند که به آنها وابسته نشوند.
سبک دلبستگی اجتنابی و روابط بزرگسالان
افرادی که دارای سبک دلبستگی اجتنابی – طردکننده هستند، معمولاً در برقراری صمیمیت عاطفی با چالشهایی مواجهاند. این افراد به شدت بر استقلال و آزادی خود تأکید دارند و ممکن است در موقعیتهای عاطفی احساس ناراحتی یا خفگی کنند. این احساسات میتواند منجر به ایجاد فاصله عاطفی در روابط عاشقانه شود و از نزدیک شدن به دیگران جلوگیری کند.
رابطه با مراقب اولیه
سبک دلبستگی اجتنابی – طردکننده معمولاً ناشی از تجربیات دوران کودکی است به ویژه در تعامل با والدین یا مراقبان اصلی. این والدین ممکن است در دوران نوزادی در دسترس نبوده یا به نیازهای عاطفی کودک پاسخ مناسبی نداده باشند. عدم پاسخگویی منظم و قابل پیشبینی به نیازهای عاطفی کودک باعث میشود که او از نظر عاطفی از خود فاصله بگیرد و تلاش کند تا خود را آرام کند. این تجربه به تدریج الگویی برای اجتناب از صمیمیت و تأکید بر استقلال در زندگی بزرگسالی ایجاد میکند، حتی زمانی که این استقلال و دوری از صمیمیت منجر به احساس ناراحتی میشود.
سبک دلبستگی آشفته-بینظم
سبک دلبستگی آشفته یا بینظم، که به آن سبک دلبستگی ترسناک-اجتنابی نیز اطلاق میشود، به نوعی از دلبستگی ناایمن اشاره دارد که معمولاً ناشی از تجربیات آسیبزا در دوران کودکی، مانند بیتوجهی یا بدرفتاری است. بزرگسالانی که این سبک دلبستگی را دارند، معمولاً احساس میکنند که شایسته عشق و صمیمیت در روابط عاطفی نیستند و این احساسات میتواند تأثیرات عمیقی بر کیفیت روابط آنها بگذارد.
سبک دلبستگی آشفته و روابط بزرگسالان
افرادی که دارای سبک دلبستگی آشفته هستند، ممکن است در مدیریت احساسات خود با چالشهایی مواجه شوند. این افراد به دلیل عدم یادگیری مهارتهای لازم برای آرام کردن احساسات ممکن است در روابط خود و همچنین در تعامل با دنیای اطرافشان احساس ترس و ناامنی کنند. تجربیات آزاردهنده در دوران کودکی میتواند منجر به تکرار الگوهای رفتاری آسیبزا در بزرگسالی شود، که این امر به نوبه خود موجب ایجاد الگوهای ارتباطی ناسالم میشود.
رابطه با مراقب اولیه
سبک دلبستگی آشفته معمولاً ریشه در تجربیات اولیه با مراقبان اصلی دارد. اگر مراقب اصلی فرد با ترومای حلنشده مواجه باشد، این موضوع میتواند منجر به ایجاد ترس شدید و سردرگمی در زمینه روابط عاطفی شود. والدین به عنوان منابعی از ترس و آرامش برای نوزاد عمل میکنند و این وضعیت میتواند باعث سردرگمی در مورد دینامیکهای روابط گردد. در برخی موارد عدم توجه به نیازهای عاطفی کودک یا رفتارهای نامنظم و آشفته والدین ممکن است برای کودک ترسناک و آسیبزا باشد. این تجربیات میتوانند به شکلگیری الگوهای ارتباطی ناکارآمد در بزرگسالی منجر شوند و بر کیفیت روابط عاطفی تأثیر بگذارند.
آیا رابطه من با مراقب اولیه دوران کودکی تنها عامل مؤثر بر سبک دلبستگی من است؟
تحقیقات گستردهای در زمینه تئوری دلبستگی، عمدتاً بر رابطه بین کودک و مراقب اصلی او در دوران نوزادی، به ویژه در 18 ماه اول زندگی، متمرکز شدهاند. با این حال، تأثیرات متعددی وجود دارد که میتواند بر سبک دلبستگی فرد تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، دوستیها و روابط عاشقانه در طول زندگی میتوانند نحوه واکنش فرد به نشانههای عاطفی را تحت تأثیر قرار دهند. حتی اگر فرد در دوران کودکی تجربهای از دلبستگی ایمن داشته باشد، مواجهه با خیانت یا سایر تجربیات چالشبرانگیز ممکن است منجر به شکلگیری دلبستگی ناایمن در مراحل بعدی زندگی شود.
علاوه بر این، ممکن است فرد سبک های دلبستگی متفاوتی را با افراد مختلف تجربه کند. به دلیل تجربیات گذشته، برخی افراد ممکن است احساس امنیت بیشتری را در ارتباط با افراد خاصی احساس کنند. این تنوع در سبکهای دلبستگی نشاندهنده پیچیدگی روابط انسانی و تأثیرات متقابل آنها بر روانشناسی فرد است.