احساس تنفر از دوران کودکی شکل میگیرد. زمانی که مغز شروع به کامل شدن می کند و به سمت درک پدیده های جهان می رود، آن ها را می شناسد و تحلیل میکند و از زمانی که پایه های مغز بر دو اصل درد و لذت استوار میشود .
درد عارض شده بر انسان اسباب این میشود که شناختی از خود را تجربه کند . هر پدیداری که انسان قصد شناخت آن را دارد از کانال درد و لذت عبور می کند .
قدمت درد و لذت به ۳۰۰ میلیون سال پیش بر می گردد.در نوسان بین درد و لذت است که بشر توانسته هویت خود را بسازد .
انسان ها از زمانی که شروع به شناخت خود ( از ۹ ماهگی ) می کنند با این پدیده مواجه میشوند که اگر اطرافیان به هردلیلی موجب درد و رنجشان شوند ، به او احساس تنفر پیدا کنند.
راهکار های مقابله با حس تنفر
۱_ زمانی که آسیب وارده جدی است بهترین کار این است که حسگر هایتان را خاموش کرده و بسیاری از مسائل را نادیده بگیرید تا بتوانید شرایط را مدیریت کنید . فرد یا موضوعی را که موجب برانگیخته شدن احساس تنفر در شما می شوند، نادیده بگیرید.
مثل بیماری که بیهوش در اتاق عمل است ،نه چیزی میبیند ونه میشنود و نه حس میکند.
۲_به افراد و موضوعاتی که برای معاشرت انتخاب میکنید ، دقت کنید.
از افرادی که به هر دلیلی حس درد و نفرت را در شما زیاد می کنند و از هر موضوعی استفاده میکنند تا بهانه ایی پیدا کنند برای سو استفاده از عواطف و احساسات شما دوری کنید و در انتخاب همنشین و موضوع گفتگو دقت کنید.
۳_سعی کنید به جای تنفر ،عشق را جایگزین کنید. توجه داشته باشید عشق هرگز به تنفر تبدیل نخواهد شد، زیرا پایگاه و جایگاه عشق با تنفر متفاوت است.
تنفر محصول برخی از روابط است و آن روابط میتوانند زایش تنفررا به همراه داشته باشند اما در عشق این مسئله وجود ندارد . غایت عشق می تواند بی تفاوتی باشد نه تنفر .
آنچه میتواند موجب تنفر در رابطه شود خشم و عصبانیت است .