خجالت

وقتی به موضوع خجالت نگاه می‌کنیم و قصد بررسی آن را داریم، فاکتورهای مهمی وجود دارند که باید در نظر گرفته شوند. این فاکتورها شامل عواملی مانند انزوا و طرد شدگی هستند که می‌توانند باعث ایجاد خجالت در افراد شوند.زمانی که فرد در موقعیتی قرار می‌گیرد که خجالت زده می‌شود واز خود آرمانی اش دور می‌شود اغلب به سمت انزوا و انفصال از دیگران متمایل می‌شود. بنابراین، بررسی عواملی مانند انزوا و طرد شدگی در فهم و تحلیل پدیده خجالت بسیار حائز اهمیت است و ممکن است به نتایج جالب و مفیدی منجر شود. این نکات علمی و پژوهشی می‌توانند به توسعه دانش در این حوزه کمک کنند و درک بهتری از رفتارهای انسانی در مواجهه با خجالت ارائه دهند.

عوامل موثر در شکل گیری خجالت

خجالت به عنوان یک احساس اجتماعی که در مواقع اجتماعی تجربه می‌شود، تعریف می شود این احساس معمولاً به عنوان یک واکنش ناخوشایند شناخته می‌شود. احساس خجالت می‌تواند به عنوان یک مکانیسم دفاعی در برابر تهدیدهای اجتماعی عمل کند، اما در برخی موارد ممکن است به عنوان یک مشکل روانی و اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد. بررسی عوامل ریشه‌ای تاثیر گذار در خجالت می‌تواند به درک عمیق‌تر این احساس و بهبود روابط اجتماعی و خودکارآمدی فرد کمک کند. در این مقاله، به بررسی عوامل ریشه‌ای تاثیر گذار در خجالت پرداخته خواهد شد.

هنگامی که اظهارات ناپسندی می‌کنید، ممکن است خجالت بکشید و احساس کنید که دوست دارید آب شوید و به زمین بروید. این احساسات ریشه درونی عمیقی دارند که از دوران کودکی و شیرخوارگی شما ناشی می‌شوند. این حس نیازمندی‌های شما را که در آن زمان برآورده نشده است، نشان می‌دهد و ممکن است منجر به احساس شرم شده که در بزرگسالی می‌تواند به انزوا ختم شود.

هنگامی که انسان از شش ماهگی عبور می‌کند، ، یک فرایند رشد و تکامل درونی در وجودش رخ می‌دهد. اگردر این برهه زمانی نیازهای او به درستی تأمین نشوند، این نیازها ممکن است به شکل نامناسبی در زندگی او تأثیر بگذارند و باعث احساساتی همچون انزوا وفرار از محیط در سنین بالاتر شود .جالب است که بدانید بعضی افراد این شرمساری را به گونه‌ای تقویت می‌کنند که از وضعیت عادی خارج شده و به یک حالت از حس گناه تبدیل می‌شود. این افراد بر این موضوع به نحوی پافشاری میکنند که آن را به یک حس گناه تبدیل می‌کنند. یکی از دلایلی که فرد خود را در بسیاری از موارد گناهکار می‌داند، شرمساری است.

پیشنهاد مطالعه: اختلال اضطراب اجتماعی

از آنجا که فرد از خودش به اندازه کافی شرمسار است و بر این شرمساری تأکید می‌کند، این حس را به یک حس گناه تبدیل می‌کند. حال که حس شرمساری منجر به حس گناه شده، پس از آن چه اتفاقی می‌افتد؟ جالب است که بدانید فرد برای رفع گناه ناشی از شرم خود را تنبیه می کند تا حس گناه او کم رنگ تر شود پس از تنبیه حس ناامیدی بر انسان غلبه می کند و در پی ان فرد غمگین میشود وغم او به افسردگی منجرمی شود.با بررسی سلسله مراتب این اثرات، مشخص می‌شود که این وضعیت از خودآرمانی نادرست فرد شروع می‌شود و ادامه پیدا می کند و در نهایت، بخش اعظم این مسئله به نقش مادر در شکل‌گیری این خودآرمانی نادرست بازمی‌گردد.

عوامل موثر در شکل گیری خجالت

نقش مادر در شکل گیری خجالت

مادری که از بهداشت روانی سالمی برخوردار است تاثیر بسزایی بر زندگی روانی کودک خود دارد و به تدریج خودآرمانی درست وبنیادی را برای آن فرزند ایجاد می‌کند. حمایتگری پایدار رکن اساسی در بروز وظهور خودآرمانی است . اما مادرانی که از مشکلات متعددی همچون روان پریشی و افسردگی رنج می برند و حتی در ارتباط گیری با همسرشان دچار مشکل هستند نمی تواند حمایتگر پایدار برای فرزند خود باشند در چنین شرایطی، ممکن است یک خود آرمانی ناقص در کودک شکل بگیرد. بنابراین، اهمیت دارد که در نظر داشته باشیم که حتی اگر یک خود آرمانی در کودک شکل گیرد، این خود آرمانی ممکن است ناقص و تهی باشد. نوزادی که گریه می‌کند و خواهان غذا است، نه تنها نیاز به تغذیه دارد بلکه نیاز به تعامل و ارتباط نزدیک با مراقبین و محیط اطراف خود را نیز احساس می‌کند. اگر این نیازها برای نوزاد برآورده نشود، ممکن است احساس عدم امنیت پیدا کند. به عبارت دیگر، فاصله بین نیازهای اساسی نوزاد و تأمین آن‌ها، می‌تواند منجر به ایجاد احساس شرم و نادیده گرفته شدن شود. توجه و عنایت به نیازهای اساسی فرد مانند تغذیه، تعامل اجتماعی و حفظ امنیت، می‌تواند باعث رفع تأخیر در تأمین نیازها و حفظ سلامت روانی فرد شود.

پیشنهاد مطالعه: روانشناسی خانواده

ارتباط بین عزت نفس و شرمساری

انسان ها در دوران کودکی و نوزادی، تجربه‌های ارزشمندی را تجربه کرده اند که در ذهنشان حک شده است این لحظات ممکن است همیشه اتفاق نیفتاده باشد وفقط گاهی اوقات رخ داده باشد اما کودک آنها را تحلیل می‌کند و برای خودش تثبیت می‌کند. این لحظات، مناعت طبع و اعتماد به نفس فرد را می سازد.
به عبارت دیگر، تجربیات طبیعی کودکی از خوردن و برآورده کردن نیازهای تغذیه‌ای و عاطفی، در یک مقطع عزت نفس او را خواهد ساخت .تأثیر برآورده شدن نیازهای جسمانی نوزاد، از جمله تغذیه، آغوش گرم، و احساس امنیت، توسط یک مادر پایدار، بر عزت نفس نوزاد بسیار اهمیت دارد. این تلاقی بین نیازها و رضایت از آنها، می‌تواند پایه‌ای برای تقویت عزت نفس در نوزاد فراهم کند. به عبارت دیگر، این تجربه‌ها و ارتباط پایدار با مادر، می‌تواند شکل‌دهنده‌ای برای رویش و توسعه مغزی نوزاد باشد. این تجربه مثبت، نوزاد را به سوی دیدن دنیا به عنوان یک محل پذیرش و آسایش هدایت می‌کند، به جای آنکه هستی وجهان را به عنوان یک مکان پر از رنج و ناراحتی مشاهده کند.
عزت نفس مانند زمین کشاورزی وجودی شما است که اگر عزت نفس سالم و قوی داشته باشید، می‌توانید از آن محصولات مثبتی مانند اعتماد به نفس و خودباوری به دست آورید. به همین ترتیب، اگر عزت نفس شما ضعیف و نامطلوب باشد، وجود شما مانند زمین کشاورزی با خاک نامرغوب خواهد بود که ماحصل آن چیزی جز شرمساری و خجالت نیست و این می‌تواند اولین گام به سوی افسردگی باشد.
اگر شما در کودکی در کانونی امن همراه با والدین حمایتگر بزرگ شده‌اید و مشکلاتی از این دست را تجربه نکرده‌اید، می‌توانید در وجودتان درخت اعتماد به نفس را کاشته و محصولات آن را برداشت کنید. به عبارت دیگر، همانطور که زمین مرغوب محصولات خوبی را تولید می‌کند، عزت نفس قوی و سالم نیز به شما کمک می‌کند تا از توانایی‌ها و قابلیت‌های خود بهره ببرید و موفقیت‌های بزرگی را در زندگی خود تجربه کنید.

پیشنهاد مطالعه: افراد بسیار حساس

ارتباط بین عزت نفس و شرمساری

سخن پایانی

در پایان لازم به ذکر است گاها احساس شرمساری به عواقبی همچون اضطراب، افسردگی، خودکشی، ناباوری و شرم منجر می‌شود. ریشه‌های عمیق این احساسات منفی به خود آرمانی ساخته شده فرد باز میگردد. بنابراین، لازم است که در برخی مراحل زندگی، تعادل بین نیازهای فرد و رفع این نیازها حفظ شود. مجموعه سپیداران روان با در اختیار داشتن روان درمانگران حرفه ای و با سابقه می توانند تشخیص و راهکار های درست درمانی را به شما ارائه دهند. جهت استفاده از خدمات روانشناس آنلاین و یا جلسات حضوری با ما تماس بگیرید.

Leave a Comment