مقاومت درونی چیست و چه عواقبی دارد؟ افراد چه زمانی دچار مقاومت درونی می شوند؟
انسان ها در مقابل نصیحت مقاومت درونی دارند چرا که توصیه، پند، اندرز وتاثیری گذاری آن ها به عوامل متعددی بستگی دارد.
یکی از عوامل تاثیر گذاری پند این است که چه کسی ، چه زمانی و در چه موقعیتی آن را بیان کند .
توصیه ها می توانند با انتقال اطلاعات مانع هدر رفت عمر و زمان شوند. باید از راهنمایی ها بهره جست و نبایدچرخ را دوبار اختراع کرد.
فارغ از اینکه توصیه ها بد یا خوب باشند ، انسان ها علاقه ای به شنیدن نصیحت دیگران ندارند.
همه انسان ها نسبت به شنیدن نصیحت، حس ناخوشایندی دارند ولو اینکه فرد توصیه کننده، منطقی و باتجربه باشد .
این حس ناخوشایند در برابر نصیحت شدن، مقاومت روانی است که نوعی پاسخ دفاعی مغز برای جلوگیری از سلب آزادی است چراکه مغز به آزادی ، خلاقیت و ابتکار عمل برای ساختن زندگی معتقد است و نصیحت به نوعی سلب آزادی از فرد محسوب می شود.
در هنگام نصیحت مکانیزم هشدار مغز فعال می شود که آزادی عمل در خطر است.
شما در واقع با نصیحت کردن بطور ناخواسته مغز فرد را برای دفاع آماده می کنید پس با نصیحت ناشیانه روابط خود با دیگران را تخریب می کنید زیرا فرد حس می کند همیت و استقلالش در خطر است.
این مورد در کودکان دیده می شود که در مقابل نفی یک عمل بیشتر به انجام آن عمل راغب می شوند ، این مسئله در مورد بزرگسالان نیز صادق است .
آنچه که حائز اهمیت است این است که باید در حین توصیه کردن تاجایی که ممکن است آزادی افراد را لحاظ کنید تا قدرت اختیار و اراده فرد را زیر سوال نبرید ، مسئله دوم ادبیات بیان است تا به فرد مقابل حس احترام را القا کند.
عامل دیگری که موجب می شود دیگران به نصیحت شما اعتنا نکنند تضعیف اعتماد به نفس آن ها است که موجب مقاومت درونی می شود.
طبق تحقیقات انجام شده در سال۲۰۱۷ در ۸۰ درصد موارد نصیحت شکل انتقاد به خود می گیرد که به نوعی حس خودبرتر بینی را به فرد القا می کند، مسلما انسان ها این را نمی پذیرند و در لاک دفاعی فرو می روند .
دلیل علاقه به نصیحت کردن، حس قدرت و اعتماد به نفسی است که این عمل به شما القا می کند.
طبق تحقیقات انجام شده بر روی افراد شکست خورده نتایج به دست آمده این را نشان می دهد که این افراد خود می دانند که چه اشتباهاتی مرتکب شده اند و شکست آن ها دلیل بر ناآگاهی شان نیست. فرد شکست خورده روزی نصیحت کننده دیگران بوده است و طرز فکری داشته و اینکه امروز شکست خورده دلیل بر نادانی او نیست.
انسان ها اغلب مواقع بسیاری از مسائل را می دانند بنابراین نیاز نیست به یکدیگر حس نادانی ، نفهمی ، بی سوادی و…. را القا کنیم. عدم رعایت این مسائل است که حالت تدافعی در فرد ایجاد می کند و موجب تعارضات درونی می شود که انرژی انسان را تحلیل می برد .
دراکثر مواقع توصیه ما به دیگران همان توصیه هایمان به خودمان است ولی چون نمی خواهیم خودمان را برنجانیم آن ها را خطاب به دیگران بیان می کنیم .
ما با نصیحت کردن دیگران، مسائلی را که از آن ها پشیمان هستیم به دیگران فرافکنی می کنیم در واقع در قالب توصیه به دیگری به خود نهیب می زنیم .
گاهی اوقات توصیه های والدین به فرزندان همان آرزوهای محقق نشده و زندگی نازیسته آن ها است .
اگر این نصیحت ها به باور ها و ریشه های زندگی و مسیر فرد مربوط باشند بسیار مشمئز کننده و غیر قابل تحمل می شوند زیرا فرد مدت مدیدی را صرف آن ها کرده است. نصیحت ناخواسته فرد را تحت فشار قرار می دهد.
از طرفی ارتباطی تنگاتنگ بین احساس حقارت و نصیحت شدن وجود دارد، افرادی که قصد تحقیر کردن دیگران را دارند بیشتر نصیحت می کنند .
کسی که به نصیحت دیگران می پردازد حتی اگر نیت تحقیر کردن هم نداشته باشد این حس را به فرد مقابل منتقل می کند.
دقیقا همینطوره نصیحت شدن حس تحقیر رو در فرد بیدارمیکنه.ممنون از مطالب خوبتون🙏🌸🌸
دقیقا همینطوره نصیحت شدن حس حقارت رو در فرد بیدارمیکنه.ممنون از مطالب خوبتون🙏🌸🌸