زمانی که شروع به تورق در دفتر تاریخ می کنید و افرادی مانند چنگیز خان مغول، هولاکو خان، هیتلر، موسلینی، صدام و… را بررسی می کنید به نوع خاصی از تفکر و برداشت از زندگی می رسید که مبنای آن نهادینه کردن خشم در اجتماع است.
جهت درک بهتر این مسئله به پژوهش معروفی که در دانشگاه استنفورد توسط دکتر فیلیپ زیمباردو انجام شد اشاره می کنیم، در این آزمایش دانشجویان را به دو دسته تقسیم کردند، قرار بود که به مدت دو هفته دسته اول نقش زندان بان و دسته دوم نقش زندانی های فرضی را ایفا کنند اما بعد از گذشت سه روز نتایج شگفت انگیزی به دست آمد که حاکی از این بود که دسته اول به طرز عجیبی از خود رفتارهای خشونت آمیز و سادیستیک نشان داده و شروع به آزار و شکنجه زندانیان فرضی کردند این آزمایش که قرار بود دو هفته به طول بیانجامد، در روز ششم به علت خشونت و رفتارهای آسیب زای شدید متوقف شد.
یا در پژوهش دیگری، خلبان هایی را که دوره های خاصی را می گذراندند در جزیره ای متروک که فاقد هر گونه تمدن بشری بود، به مدت چندین روز قرنطینه کرده و از آن ها خواستند که خودشان را به هر طریقی که می توانند زنده نگه دارند و امورات خود را بگذرانند. پس از گذشت چند روز خلبان ها گزارش کردند که بر اثر گرسنگی به این صرافت افتاده اند که به همکاران دیگر خود حمله کرده و از گوشت آن ها تغذیه کنند. در تبیین این مسئله می توان گفت که مغز این افراد بر اثر گرسنگی به سطوح حیوانی و پایین تر از نئوکورتکس عدول کرده بود.
این مسئله بیانگر این است که اگر سطح نئوکورتکس انسان ها برداشته شود، آن ها درگیر دو مسئله اصلی شهوت و خشم خواهند شد. هر دوی این مسائل در جهت حفظ بقا و در مقیاس اندک تجربه لذت خواهد بود.
دلایل خشم در اجتماع
چطور می توان مغز انسان را تا سطح حیوانی پایبن آورد؟
از آنجایی که قابلیت برداشتن نئوکورتکس مغز انسان وجود ندارد با انجام یکسری کارها می توان یک انسان را به سطح حیوانی برد و در همان سطح نگه داشت که در این مقاله به برخی از این مسائل اشاره خواهیم کرد.
ایدئولوژی افراطی: در جنگ های بوسنی و هرزگوین کشتار های فجیعی به علت تفکرات افراطی و ایدئولوژی های متعصبانه رخ داد که اثرات آن به تلخی در تاریخ ماندگار شد.
یا نمونه دیگر هیتلر و تفکرات نازیسم بود که به مرگ و آواره شدن هزاران نفر از مردم سراسر جهان انجامید این درحالی است که بر اساس کارهای پژوهشی که بر روی شخصیت هیتلر انجام شده مشخص شده است که وی از خود نیز خشمگین بوده است و این خشم دلایل متعددی داشته است. تاثیر این عامل را می توان در بعضی گروهک های متعصب دیگر نیز دیـد کـه گاها افراد حتــی بـا وجود مدرک دانشگاهی و آگاهی به عملکرد و هدف گروه به آن ملحق شده و در سطح گسترده ای پدیده های غیر انسانی را رقم می زنند. این موارد نمونه های صریح و بارزی از تاثیر ایدئولوژی بر هیجانات عمیق انسانی و در نتیجه به وقوع پیوستن خشونت در ابعاد بزرگ است.
نژاد پرستی: نژاد پرستی نیز می تواند باعث بروز رفتار پرخاشگرانه علیه سایر افراد شود چرا که ریشه در نگرش خصمانه دارد. ازجایی که نژاد پرستی از تعصب و انعطاف ناپذیری نشات می گیرد هر گاه فرد یا گروهی اجازه دهد که عقاید متعصبانه مانع از رشد و حرکت دیگری شود و عامل محرومیت های اجتماعی برای دیگری باشد، تبعیض نژادی که نوعی از رفتار پرخاشگرانه می باشد رخ داده است.
آنتونی گیدنز جامعه شناس بریتانیایی تعصب و تبعیض را از هم جدا می کند. به این شکل که “تعصب” ممکن است در ذهن فرد باشد و فرد خود را برتر از اعضای یک گروه یا نژاد بداند اما “تبعیض” به مرحله رفتار رسیده و موجب عقب نگه داشته شدن یک نژاد می گردد.
در واقع نژاد پرستی هر ساله منجر به پرخاشگری ها، جنایات و حتی مرگ تعداد زیادی از اقلیت ها می شود.
الكل : مصرف الکل باعث ایجاد و بروز زمینه های رفتار پرخاشگرانه می شود. بررسی های ولفگانگ در زمینه جرم و افرادی که مرتکب قتل شده بود نشان داد که ۵۵ درصد از مجرمین مشروبات الکلی مصرف کرده بودند. الکل به علت مکانیزمی که در مغز به وجود می آورد باعث چشم پوشی و فاصله گیری از قواعد فرهنگی و هنجارهای جامعه شده و رفتارهای انحراف آمیز را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد. بالا رفتن مداوم سطح الکل خون فرایند پردازش اطلاعات و استدلال منطقی را دچار نارسایی کرده و می تواند باعث رفتارهای پرخاشگرانه و خشونت آمیز در سطح جامعه شود از طرفی اعتیاد به مواد مخدر و الکل و روان گردان عملکرد مغز را تحت تاثیر قرار داده و رفتار فرد را تبدیل به رفتار خشونت آمیز و پرخاشگرانه می کند.
نقش اجتماع و فرهنگ در خشم
با مطالعه تاریخ می توان پی برد ،که خشونت از هر نوعی یکی از ویژگی های رایج اجتماعات مختلف در طول تاریخ زندگی بشر بوده است. با آگاهی از تاریخ می توان پی برد که در تمام ملل و مذاهب و اقوام و جایگاه های جغرافیای متفاوت پدیده هایی از این دست مشاهده می شود که همه آن ها حول محور خشم و غریزه پرخاشگری بوده اند بنابراین لازمه شناخت اجتماعات مختلف آگاهی و تسلط بر علوم رفتاری آن جامعه است زیرا علوم رفتاری از جامعه ای به جامعه ی دیگر و از فرهنگی به فرهنگی دیگر متفاوت است. با مشاهده کلی می توان دید که در یک کشور هر قومیت و فرهنگی هنجارها و رفتارهای مختص خودشان را دارند و پدیده خشم در هر ملیتی متناسب با فرهنگ آن ملیت بروز و ظهور دارد و خشونت یک پدیده اجتماعی بسیار عمیق است که شدت آن در جوامع و فرهنگ های گوناگون تفاوت دارد. بر اساس برخی از پژوهش ها بروز خشم در برخی از اقوام و ملل بیشتر از سایرین است اما تا کنون نتایج قاطع و مشخصی که این فرض را تایید کند به دست نیامده است.