تا پیش از سال ۱۹۸۰ روانشناسان و رفتارشناسان، کمال گرایی را نوعی روان رنجوری و روان پریشی تلقی می کردند اما در سال 1980 دکتر دیوید برنز تعریف جدیدی از کمال گرایی ارائه داد که بر اساس آن کمال گراها افرادی هستند که اهداف مافوق بشرانه برای خود تعریف می کنند که با هیچ کدام از معیارهای عقلانی هم خوانی ندارد.
کمال گرایی در برابر به نگری
اگرچه افراد کمال گرا و به نگر یکسری ویژگی های مشترک دارند با این حال این افراد از زوایای مختلف با یکدیگر تفاوت هایی اساسی دارند.
هر دودسته افراد کمال گرا و افراد به نگر سعی در انتخاب بهترین ها دارند اما یکی از تفاوت های ساختاری و بنیادین آن ها در پذیرش شکست و ناتوانی است، افراد کمال گرا به راحتی شکست را نمی پذیرند درحالی که افراد به نگر توانایی پذیرش شکست های خود را دارند.
مرز بین کمال گرایی و به نگری افراد را واقع نگر بودن آن ها مشخص می کند ، بدین معنا که افراد کمال گرا رویا اندیش، خیال پرست و واقع گریزهستند اما افراد به نگر واقع بین هستند لذا بدین علت است که افراد کمال گرا در پذیرش ناکامی و احساسات منفی دچار مشکل هستند در حالی که افراد به نگر ناکامی و احساسات منفی را جز تجارب زندگی می دانند .
واقعیت گریزی افراد کمال گرا آن ها را درگیرعوارضی از جمله اضطراب و خودفرسایی می کند در حالی که افراد به نگر به دلیل اینکه احساسات منفی را طبیعی تلقی می کنند، به صورت طبیعی نیز تخلیه هیجانی را تجربه می کنند .
افراد کمال گرا برای اهداف غیرقابل تحقق خود تلاش می کنند و در صورت تحقق اهدافشان نیز، ازعملکرد خود راضی نیستند وهمین عدم رضایت سبب می شود که به سوی افتخارات بی پایان گام بردارند لذا افراد کمال گرا هرگز نمی توانند شادکامی و آرامش را تجربه کنند اما افراد به نگر تلاش های خود در مسیر اهدافشان را در نظر می گیرند و از عملکرد خود رضایت دارند به همین علت تحقق اهدافشان به آن ها شادمانی و شادکامی را هدیه می دهد.
مسیر زندگی از دید افراد کمال گرا و به نگر
حقیقت این است که افراد به نگر از نظر جاه طلبی هیچ تفاوتی با افراد کمال گرا ندارند اما تفاوت در این است که فرد کمال گرا مسیر رسیدن به هدف را مسیری مستقیم وعاری از موانع می داند واین ذهنیت باعث می شود که فـرد درگیر واقعیت گریزی شود و در صورت مواجه شدن با مانع سرخورده شده و از ادامه مسیر منصرف شود درحالی که فرد به نگر به علت واقع نگری خوب می داند که زندگی فراز و نشیب های فراوانی دارد بنابراین زمانی که این فرد در مسیر رسیدن به هدفش با مانعی مواجه می شود تمام تلاش خود را به کار می برد تا به راه حلی برسد و بدین صورت می تواند ازموانع گذر کند.
ترس از شکست
طبق گفته البرت هوبارد بزرگترین و مهلک ترین اشتباه فرد در زندگی این است که از اشتباه کردن بترسد.
در دایره لغات کمال گرایان شکست جایی ندارد و افراد کمال گرا به علت عدم پذیرش شکست ،نمی توانند از ناکامی هایشان تجربه ای کسب کنند بنابراین به خودافزایی و خودشکوفایی نیز دست نمی یابند زیرا خودافزایی و خودشکوفایی مستلزم این است که افراد در مسیر رسیدن به خواسته هایشان ناکامی ها را نیز لحاظ کنند .
اگرچه افراد به نگر نیز همانند افراد کمال گرا از شکست نفرت دارند اما به دلیل واقع بینی که دارند با کسب تجربه از ناکامی هایشان به خودافزایی و خودشکوفایی خود کمک می کنند و در ادامه مسیر زندگی عملکرد بهتری از خود ارائه می دهند.
پیشنهاد مطالعه: کمال گرایی از نظر فراست
تمرکز بر روی مقصد
برای فرد کمال گرا، هدف وسیله را توجیه می کند ، به عبارت دیگر فرد کمال گرا آرامش خود را از هدفش تامین می کند به همین دلیل تمام توان خود را معطوف به این می کند که به هر طریقی به هدف خود برسد و زندگی حال خود را فدای آینده ای می کند که نمی داند به تحقق می پیوندد یا خیر ؛ بدین سان سفر زندگی فرد کمال گرا خسته کننده و درد آفرین است و او از لذت های سفر زندگی محروم است.
در حالی که سفر زندگی افراد به نگر بسیار خاطره انگیز و نشاط بخش است زیرا این افراد در عین حال که نگاهی به اهداف و مقصد خود دارند از مسیر زندگی نیز لذت می برند و لحظه حال خود را فدای آینده نمی کنند.
ذهنیت همه یا هیچ
یکی دیگر از ویژگی های افراد کمال گرا دید سیاه و سفید یا مطلق اندیشی است. از نظر افراد کمال گرا هیچ حد وسطی وجود ندارد ؛ آدم ها یا خوب هستند و یا بد درحالی که هیچ دو انسانی وجود ندارد که از هر نظرخوب باشند و یا الزاما مسائلی که در زندگی رخ می دهند همیشه بد یا خوب مطلق نیستند به همین علت انسان ها نیز باید توانایی سازگاری و پذیرش تفاوت ها را داشته باشند اما از آن جایی که افراد کمال گرا ذهنیت همه یا هیچ دارند از این توانایی محروم هستند .
افراد به نگر از دید نسبی برخوردار هستند و توانایی سازگاری وپذیرش تفاوت ها را دارند به همین علت نیز می توانند منعطف تر عمل کنند.
سخت گیری های افراطی
افراد کمال گرا برای تحقق اهدافشان سخت گیری های افراطی دارند به طوری که در طول زمان دچار فرسایش جسمی و روانی می شوند و آرامش زندگی را از خود سلب می کنند اما افراد به نگر با اینکه در برابر هدف های خود احساس مسئولیت می کنند اما به هیچ عنوان با سخت گیری های افراطی جسم و روان خود را دچار فرسایش نمی کنند و با آرامش خاطر به زندگی شان می پردازند.
برنامه باید محورانه
افراد کمال گرا در آینده سیر می کنند و برای رسیدن به آن از برنامه های باید محورانه استفاده می کنند در حالی که هر بایدی انجام شدنی نیست زیرا هر فردی یکسری قابلیت ها و نقاط ضعفی دارد که بر اساس آن ها می تواند پیش برود. در واقع انسان یک ربات نیست که دقیق و بدون اشتباه هر خواسته ای را عملی کند . باید هایی که فرد کمال گرا برای خود تعیین می کند به مرور زمان او را از خود ناامید می کند و همین مسئله سبب می شود که فرد دچار خود کم بینی شود.
افراد به نگر برای رسیدن به خواسته هایشان تلاش می کنند اما هیچ بایدی را سرلوحه برنامه های خود قرار نمی دهند و همین مسئله باعث می شود که برنامه های منعطف تری داشته باشند تا درصورت عملی نشدن راه حلی به سراغ راه حل دیگر بروند.