منفی گرایی

این امر بدیهی ست که ما نمی‌توانیم همیشه مثبت اندیشی پیشه کنیم؛ نگاه‌های منفی گاهی می‌توانند نجات بخش و برای جلوگیری از وقوع خطرات ضروری باشند. ذهن بدوی اجداد دوردست انسان دائما به دنبال راه‌هایی برای حل مشکل بقا بوده است، اجداد ما از منفی گرایی برای زنده مانی استفاده می‌کردند مثلا با شنیدن صدای خش‌خش برگ‌ها در جنگل بلا فاصله حالت دفاعی برای مبارزه با یک حیوان درنده را می‌گرفتند؛ زیرا برای حفظ بقا و زنده ماندن باید بدترین حالت ممکن را در نظر می‌گرفتند لذا داشتن میزانی از منفی نگری ضروری است اما طراحواره منفی گرایی بدین معناست که فرد دائما تمایل به فکر کردن به سویه منفی هرچیزی را دارد.

طرحواره منفی گرایی چیست؟

طرحواره منفی گرایی تمرکز عمیق و مداوم برجنبه‌های منفی زندگی و دست کم گرفتن جنبه‌های مثبت یا خوشبینانه آن است.
این طرحواره معمولا شامل انتظارات افراطی از موقعیت‌های کاری، مالی و روابط بین فردی است. این طرحواره اغلب باعث ترس غیر معمول از اشتباه کردن می‌شود، اشتباهی که ممکن است به ورشکستگی مالی، فقدان، تحقیر، سرافکندگی یا گیر افتادن در یک موقعیت بد یا به از دست دادن کنترل زندگی منجر شود. این افراد زمان زیادی را صرف این می‌کنند که مطمئن شوند چنین اشتباهاتی از آن ها سر نمی‌زند در واقع می‌توان گفت آن ها مستعد اندیشه وسواس گونه‌ هستند.
منفی‌گرایی به این معناست که فرد دائما تمایل به فکر کردن درمورد ابعاد منفی هرچیزی دارد و از دیدن ابعاد مثبت و روشن هر پدیده‌ای ناتوان است.
طرحواره منفی گرایی یعنی فرد باور داشته باشد، حتی اگر تلاش کند بازهم شکست خواهد خورد و به هرآنچه که طلب کند، نخواهد رسید بنابراین بهتر است تلاش نکند به عبارت دیگر منفی گرایی بیش از حد منجر به سکون و بی حرکتی می شود.
بعضی از افراد تصور می‌کنند منفی‌گرایی در واقع یک نوع نگاه فلسفی است درصورتیکه فلاسفه همانطور که به واقعیات تلخ و گزنده اشاره می کردند، خوشی‌ها و مواهب زندگی را نیز مد نظر داشتند اما انسان‌های منفی‌گرا فقط نیمه خالی لیوان را می‌بینند و افکار منفی را به خود و دیگران تزریق می‌کنند.
در منفی گرایی تغییر مثبت دشوار می شود، زیرا میل به تلاش کردن از میان می رود چراکه تلاش نکردن فرد را از ناامیدی و طرد شدن نجات می‌دهد، این طرحواره بسیار ناخوشایند است و فرصت را برای ایجاد پیشرفت‌های واقع بینانه محدود می‌کند.
توجه داشته باشید که بدبینی به معنی پارانویا نیست؛ این افراد به جنبه‌های منفی زندگی مثل مرگ، فقدان، جدایی، ناامیدی، تعارض، خیانت و… بیش از حد توجه می‌کنند و این در حالی است که جنبه‌های مثبت را کم ارزش جلوه می‌دهند.

پیشنهاد مطالعه: اختلال اضطراب فراگیر

 

ویژگی های منفی گرایی

ویژگی های طرحواره منفی گرایی

اضطراب زیاد و غیرقابل کنترل که آرامش را از فرد سلب می‌کند. بروز مشکلات جسمانی مانند تپش قلب و اضطراب شدید می‌توانند روی سیستم عصبی و مغز هم اثرات نامطلوب خود را نشان دهند.
منفی بینی های فرد به مرور باعث آزار اطرافیان شده و موجب فاصله گرفتن از فرد می شود.
پایین آمدن شدید اعتماد به نفس و ناتوانی در کسب موفقیت در عرصه‌های مختلف فردی و اجتماعی.
داشتن هیجانات و نگرش منفی نسبت به موضوعات مختلف و ناتوانی در کنترل این هیجان‌ها که در نتیجه آن ها ارتباطات فردی و اجتماعی دچار مشکل می شود.
گفتگوی درونی این افراد همیشه مثبت و سازنده نیست؛ اگر تمرکز ذهن غالبا بر جنبه‌های منفی اتفاقات باشد یا شامل یادآوری مکرر خاطرات منفی باشد به نشخوار فکری تبدیل می‌شود.
این افراد به ناراحتی عادت کردند حتی اگر همه چیز بر وفق مراد باشد و همه اسباب برای لذت بردن از زندگی فراهم باشد، آن ها غمی درون پدیده‌ها و اتفاقات پیدا می‌کنند تا به آن استناد کنند‌.
احساسات معمول افراد دارای طرحواره منفی گرایی عبارت است از: تنش مزمن و نگرانی
رفتار شایع این افراد شامل شکوه، شکایت و بلاتکلیفی است. افراد دارای این طرحواره برای اطرافیان خود مشکل ایجاد می‌کنند زیرا همیشه جنبه‌های منفی پدیده هارا می‌بینند.

دلایل شکل‌گیری طرحواره منفی‌گرایی و بدبینی

یکی از دلایل شکل‌گیری این طرحواره الگوسازی است؛ به این معنا که طرحواره، بازتاب افسرده‌ساز اشخاص به جنبه‌های منفی و بدبینانه زندگی است که از والدینشان آموخته‌اند. افراد دارای این طرحواره نگرش والدین خود را به عنوان یک ذهنیت درونی‌سازی کرده‌اند.
علت دیگرشکل گیری این طرحواره دوران کودکی مشقت بار و توام با فقدان است؛ در چنین مواردی بدبینی و منفی‌گرایی محصول تجربه‌های تلخ و ناگوار زندگی است. حوادث ناگواری که برای فرد در کودکی رخ داده مانند فقر، ورشکستگی، مشکلات خانوادگی و… باعث شکل‌گیری این تله شده است.
بدرفتاری والدین، بی‌توجهی آن ها یا انتظارات زیاد والدین هم می‌تواند کودکان را به این دیدگاه ناتوان‌ساز برساند و زندگی را برای فرزندان سخت کند به عنوان مثال در دوران کودکی زمانی که کودک می خواسته یک لیوان را بردارد والدینش به او می‌گفتند “دست نزن، می شکند” و این باور در ذهن او نهادینه کرده اند که “تو نمی‌توانی”.
دلیل دیگر می‌تواند شرایط ژنتیکی این افراد باشد به عنوان مثال کمبود انتقال دهنده های عصبی شادی‌آور مثل سروتونین و… که منجر به خلق پایین افراد و روحیه منفی‌نگری می‌شود. یا همپوشانی با اختلالات روانی همچون اختلال وسواسی – اجباری یا اختلال افسرده خویی از دلایل دیگر این طرحواره هستند.
تجربه اوایل دوران کودکی از مشکلات عاطفی گرفته تا نادیده گرفته شدن می تواند منجر به این شود که کودک فرضی در ذهن خود ایجاد کند که تلاش او منجر به تحسین یا احساسات خوب نخواهد شد، بنابراین منفی گرایی از او در مقابل آسیب، ناامیدی یا طرد شدن محافظت می کند.

پیشنهاد مطالعه: طرحواره درمانی

انواع واکنش به منفی گرایی

انواع واکنش به طرحواره منفی گرایی

هنگامی که طرحواره منفی‌گرایی و بدبینی در فرد فعال می‌شود به سه روش می تواند به آن واکنش نشان دهد:

تسلیم شدن (Surrender): افراد در این سبک هر اتفاق مثبتی را نادیده می‌گیرند و تلاش می‌کنند جنبه‌های مثبت را بی‌ارزش نشان دهند. تمرکز آن ها بر روی سختی‌ها، مشکلات و نقایص زندگی و جهان است. دائم نگران رخدادهای منفی و فاجعه آمیز در زندگی خود هستند و امیدی به پیشرفت ندارند و این به خودی خود باعث می ‌شود که این افراد تلاشی در جهت بهبود اوضاع نکنند. در این حالت فرد در مقابل طرحواره خود بدبین تر شده و سکون بر او غالب می‌شود در نتیجه فرد تسلیم می‌شود. در این سبک فرد طرحواره را می‌پذیرد، از آن اجتناب نمی‌کند و با آن نمی جنگد. در این حالت شخص از تعارض‌ها گریزان است و سعی می کند دیگران را راضی و خشنود نگه دارد. این افراد از نظر اجتماعی منزوی هستند و از دیگران کناره‌گیری می‌کند.

اجتناب یا فرار(Avoidance): در این سبک از مقابله افراد تلاش می‌کنند با پناه بردن به خیال‌پردازی ،خوردن و خوابیدن، مسافرت رفتن و…. تمرکز و حواس خود را از مشکلات واقعی یا خیالی شان پرت کنند. در این مدل فرد بسیار بدبین می شود. به عنوان مثال او سرانجام ازدواج را طلاق می‌داند یا سرانجام تجارت را ورشکستگی. این افراد از افسردگی خود لذت می‌برند و بسیار زیرکانه از زیر بار مسئولیت هایشان شانه خالی می‌کنند. اکثر قریب به اتفاق میگساری‌ها و اعتیادها در راستای پدیده اجتناب است تا افراد بتوانند از این طریق مشکلات را نادیده بگیرند و دچار تنش و اضطراب نشوند.

جبران افراطی (Overcompensation ): در این نوع از سبک‌های مقابله ای فرد عکس موارد قبلی عمل می‌کند یعنی دچار نوعی مثبت نگری خیالی شده و از واقعیت فاصله می گیرد، دست به خوشبینی و خوش خیالی افراطی زده و ریسک های بزرگ و غیرمنطقی انجام می دهد. به عنوان مثال فرد با یک شخص دارای اعتیاد ازدواج می‌کند با این طرز تفکر که او را درست خواهد کرد؛ درحالیکه این تفکر اشتباه است و فرد در حال جنگ با جنبه‌های منفی درون خودش است.

Leave a Comment