هوش هیجانی ، سومین بخش از اجزای هوش چهارگانه می باشد و میزان آن قابل اندازه گیری است.
هوش معنوی بالاترین سطح هوش انسانی است اما زمانی میتوان از هوش معنوی بالایی برخوردار شد که هوش عاطفی و هیجانی بالایی داشت .هرچه سطح هوش عاطفی ، عمیق و گسترده باشد منجر به گسترش هوش معنوی خواهد شد .
خرد و شفقت دو فاکتور بسیار مهم در هوش معنوی هستند که لازمه ی آنها هماهنگی عقل و قلب است و در صورتی این هماهنگی صورت می گیرد که هوش عاطفی بالایی داشته باشیم .
زمانی که هوش عاطفی و هیجانی به مرحله ی هماهنگی و گسترش برسد و با هوش معنوی درآمیزد ، عقل و قلب با یکدیگر هماهنگ شده و در نهایت پرواز موزونی در آسمان زندگی خواهید داشت و به تبع آن ظرفیت وجودی شما افزایش پیدا کرده و قدرت تحلیل خواهید داشت .
تضاد بین عقل و قلب باعث ایجاد آشفتگی می شود بنابراین باید بین هوش عاطفی و هوش معنوی ارتباط و هماهنگی کاملی باشد . افرادی که هنگام تصمیمات مردد نمی شوند و عاقلانه تصمیم گرفته و از تصمیم خود پشیمان نمی شوند، به هماهنگی بین عقل و قلب رسیده و از هوش هیجانی و معنوی بسیار خوبی برخوردارند .
انسان های دارای ظرفیت بالا به جهت هوش هیجانی قوی که دارند دیگران را صاحب حق و لایق احترام میدانند . در ارتباط با این افراد احساس ناامنی نداشته و از آرامش روانی برخوردار خواهید بود .
افراد دارای هوش هیجانی و عاطفی بالا بدون قضاوت و سوگیری سعی در شناخت و درک دیگران دارند .
برای تقویت هوش هیجانی باید ظرفیت درونی خود را بالا برده و لازمه ی این کار ، درک بدون قضاوت جامعه اطرافمان می باشد . همچنین برای گسترش هوش هیجانی باید شنونده خوب و قهاری بود .
انسانی هایی که هوش هیجانی و عاطفی بالایی دارند این اصل را همیشه لحاظ می کنند که هر رفتاری یک ظاهری دارد که مانند یک رو بناست امادر پس آن یک زیر بنایی وجود دارد به عبارتی آن ها نشانه شناسی و رفتارشناسی می دانند و همیشه زیرکانه زیربناهای رفتار ها را میبینند و به رو بنای رفتار توجهی ندارند
زمانی میتوانید هوش عاطفی بالایی داشته باشید که قدرت درک بالایی داشته و از قضاوت دوری کرده و شنونده ی بسیار قدر و بیننده ای در سکوت باشید.

Leave a Comment